مقدمه
طبق مطالعات در ایران میزان بروز و شیوع سرطان سینه بالا است و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در بین زنان است. پیامد و اثر بیماری سرطان سینه در زنان یک تجربهی غافلگیرکننده و نگرانکننده است. درواقع با آگاهی یافتن از داشتن بیماری بدخیم تهدیدکنندهی حیات، درک افراد از زندگی تغییر میکند. بهطوریکه تحقیقات متعددی نشان داده است رابطهی تنگاتنگی میان سرطان و بهزیستی روانشناختی وجود دارد و باعث بروز عارضههای روانی متعددی میشود؛ اما بهتازگی مشخص شده است که استرسهای روانی تأثیر عمیقی در سرعت بخشیدن به پیشرفت و رشد انواع مختلف سرطان دارد (مگنتو، مانوسل، چلبوسکی، گوس و ریچاردسون، 2017).
اکثر بیماریهای انسانی از جهاتی با استرس ارتباط دارند و هر چه استرس شدیدتر و طولانیتر باشد، عوارض منفی روانشناختی و فیزیولوژیکی بیشتری دارد. بررسی ارتباط مستقیم استرس ـ بیماری مشکل است چراکه نمیتوان آزمودنیها را به آزمایشگاه برد و آنها را با استرس و رهایی مواجه کرد و انتظار داشت پیامد فوری آن مشاهده شود. لذا شواهد مربوطه به ارتباط استرس ـ بیماری بهطور مستقیم و استنتاجی به دست آمدهاند (هچ و همکاران، 2016). در یکی از روندهای پژوهشی غالب در قلمرو مطالعاتی استرس، بهجای تمرکز بر اندازهگیری عینی عوامل استرسزا، بر ارزیابی ذهنی استرس زندگی تأکید میشود (آرس، لبل و بایلاجیو، 2014). در این روند تأکید میشود که اثر عوامل استرسزای زندگی بر افراد مختلف بر اساس ادراک آنها از عوامل استرسزا متفاوت است (هویت، فلیت و ماچر، 2015). استرس ادراکشده به ارزیابی فرد از ویژگیهای غیرقابلپیشبینی بودن و غیرقابلکنترل بودن عوامل استرسزا اشاره میکند (گلدن کروس و همکاران، 2015). استرس ادراکشده بهمثابهی یک چالش فراگیر، حجم فراوانی از پژوهشها را در ملل مختلف به خود اختصاص داده است. در شرایط فعلی، مواجهه با مطالبات زندگی و بهتبع آن فراخوانی سطوح متمایزی از تجارب تنیدگیزا در موقعیتهای بیماری، امری اجتنابناپذیر است (هیستاد، اید، لابرگ، جانسون و بارتون، 2016).
عامل روانشناختی مهمی که در رابطه با بروز و پیشرفت بیماریها ارتباط دارد استرس است (کوردووا، ریبا و اسپیگل، 2017). بر اساس مدل باور تندرستی، شدت استرس ادراکشده، یکی از مؤلفههای اساسی تبیینکنندهی احتمال اتخاذ راهبرد مقابله توسط افراد در موقعیتهای استرسزا محسوب میشود. در صورت بالا بودن شدت استرس ادراکشده، باور فرد در زمینهی میزان جدی بودن استرس بیشتر میشود. بهاحتمالزیاد فرد زمانی اقدام به اتخاذ راهبردهای مقابله خاص میکند که به تأثیرات فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی منفی ناشی از استرس و پیامدهای مهم آن (برای مثال تغییر روابط اجتماعی، کاهش استقلال، درد و رنج، ناتوانی و حتی مرگ) باور داشته باشد (آندرسون، گرال، وست بروک، بیشوپ، کارسون، 2017). این امر شبیه خوددلسوزی[1] است. افزایش خوددلسوزی باعث بهبود بهزیستی با گذشت زمان میشود. از طرف دیگر استرس ادراکشدهی پایین و خوددلسوزی اندک مانع از انجام رفتارهای بهداشتی در مقابله با سرطان میشود (کوردووا، ریبا و اسپیگل، 2017).
خوددلسوزی تعمیم احساس دلسوزی به خود در مواقع شکست، احساس نالایق بودن یا بهطورکلی احساس رنج و سختی است. بر اساس نظریه نف خوددلسوزی شامل تعامل بین سه مؤلفه خودمهربانی[2] در مقابل خودقضاوتی[3]، نوعدوستی[4] در مقابل انزوا[5] و ذهنآگاهی[6] در مقابل تشخیص افراطی[7] (نف، 2012) است. خوددلسوزی مستلزم این است که فرد زمانی که آسیب میبیند، شکست میخورد یا احساس بیکفایتی مینماید بهجای آنکه رنجی را که متحمل شده نادیده بگیرد یا خود را به باد انتقاد بگیرد، نسبت به خودش مهربان باشد و خود را درک نماید (نف، 2012). نیکلاس، شپارد، فورسیت، ارل وین (2015) در تحقیقی نشان دادند که خوددلسوزی بهعنوان یک پیشبینیکنندهی قوی برای کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب است و نتیجه گرفتند که خوددلسوزی یک فاکتور مهم سلامت روان میباشد. نف (2016) در پژوهشی با عنوان خوددلسوزی و عملکرد روانشناختی انطباقی نشان دادند که افزایش در خوددلسوزی با افزایش تندرستی و بهزیستی شناختی مرتبط است.
تادیوس[8] و همکاران (2011) در مطالعهای دریافتند که خوددلسوزی بر رفتارهای بهداشتی زنان مبتلا به سرطان تأثیر معناداری دارد. این مطالعه تأثیر خوددلسوزی را بر رفتارهای بهداشتی شامل داشتن رژیم غذایی مناسب، ورزش کردن، دوری از مواد مخدر و... را نشان داد (به نقل از هاستد، ادی، لابرج، جانسن، بارتن، 2016).
از طرف دیگر به نظر میرسد که تفاوتهای شخصیتی عامل مهمی است که منجر به واکنشهای متفاوت در مقابل استرس میگردد و ممکن است زیربنای مرگومیر انسانها در اثر ابتلا به بیماریهای مختلف بهخصوص سرطان باشد. در واقع در درمان بیماریهای مختلف جسمانی و ارتقاء سطح سلامت افراد، تغییر ویژگیهای شخصیتی منفی که در بروز بیماریها نقش دارند و همچنین توجه بر جنبههای مثبت شخصیتی که باعث مقاومت افراد میشود، کاملاً ضروری است (دمینگ و همکاران، 2017). شخصیت از نظر دنلوت[9] (2015) اشاره به ساختارها و فرآیندهایی دارد که زمینهساز تجربه و رفتار فردی است و با توجه به ساختار شخصیتی هر فردی رفتار و هیجان ویژهای را هنگام مواجهه با رویدادهای استرسآمیز از خود نشان میدهند (هاسون، دنلوت، اولینز، مولس، 2013). تیپ شخصیتی D برآمده از دیدگاه دنلوت (2015) است که در طبقهبندی ابعاد شخصیتی آدمی موفق بوده و بهعنوان عامل تعیینکنندهی آشفتگی هیجانی در بیماران روانتنی از جمله مبتلایان به بیماری سرطان، دارای دو مؤلفهی عاطفهی منفی و بازداری اجتماعی است که مورد تأیید قرارگرفته است. ورن و همکاران (2016) با 6 تا 10 سال مطالعهی پیگیر در افراد مبتلا به بیماری کرونر قلبی نشان دادند، تیپ شخصیتی D مستقل از عوامل دیگر، پیشبینیکنندهی معنادار حوادث قلبی و غیر قلبی مثل سرطان، علائم خستگی حیاتی و عاطفهی افسردهوار است. همچنین در پژوهشی دیگر ویلیامز و همکاران (2016) اثرات مکانیسمهای تیپ شخصیتی D را بر رفتارهای مربوط به تندرستی و حمایت اجتماعی بررسی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که بیماران دارای تیپ شخصیتی D به انجام رفتارهای بهداشتی ناسازگارانه نظیر سیگار کشیدن، ورزش نکردن و داشتن یک رژیم غذایی بد تمایل بیشتری دارند. تیپ شخصیتی D نسبت به بیماران غیر تیپ D بهصورت معناداری نمرات زیادتری در مقیاس وضعیت بهداشتی داشتند. متغیر مرتبط دیگر با رفتارهای بهداشتی، استرس ادراکشده[10] است. استرس ادراکشده به ارزیابی فرد از ویژگیهای غیرقابلپیشبینی بودن و غیرقابلکنترل بودن عوامل استرسزا اشاره میکند (گلدن کروس و همکاران، 2014). تحقیقات نشان داده است که پایین بودن استرس ادراکشده مانع از انجام رفتارهای بهداشتی در مقابله با سرطان میشود (گرمن، 2014). در این دیدگاه تأکید میشود که اثر عوامل استرسزای زندگی بر افراد مختلف بر اساس ادراک آنها از عوامل استرسزا متفاوت است (آرس، لیبل و بیل-جو، 2014). پاسخ فرد در واکنش به بیماریهای سخت همچون سرطان، برحسب آنکه یک موقعیت ویژه را بهصورت استرسزا ادراک کند یا خیر، تغییر میکند (هاستد و همکاران، 2016). در صورت بالا بودن شدت استرس ادراکشده، باور فرد در زمینهی میزان جدی بودن استرس بیشتر میشود. بهاحتمالزیاد فرد زمانی اقدام به اتخاذ راهبردهای مقابلهی خاص میکند که به تأثیرات فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی منفی ناشی از استرس و پیامدهای مهم آن (برای مثال تغییر روابط اجتماعی، کاهش استقلال، درد و رنج، ناتوانی و حتی مرگ) باور داشته باشد (آندرسون و همکاران، 2017).
از سوی دیگر مطالعات سازمان جهانی بهداشت در رفتارهای بهداشتی 35 کشور جهان نشان داد که کیفیت زندگی و سلامتی افراد به رفتار شخصی آنها بستگی دارد (هاستد و همکاران، 2016). رفتارهای بهداشتی به آن دسته از رفتارها گفته میشود که بر سلامت افراد تأثیر میگذارند. جستجوی اطلاعات مربوط به موضوع سلامت، مراجعه به پزشک یا دندانپزشک برای معاینهی عمومی، ایمنسازی، ورزش کردن، رژیم غذایی مناسب، بستن کمربند ایمنی در هنگام رانندگی، برقراری روابط جنسی سالم و حساس شدن نسبت به وضعیت بیماری خود از جمله رفتارهای بهداشتی هستند. درمجموع، مطالعات متعددی از رابطهی بین استرس و رفتارهای بهداشتی در بروز انواع بیماریها حکایت میکند (گرمن، 2014).
همچنین پژوهشها نشان میدهند، درمان طولانی، توانایی زنان را در برقراری نقش اجتماعی بهعنوان زن خانهدار یا شاغل، وضعیت آینده و امکان بازگشت به کار، دچار مشکل میسازد. سطح بالای استرس، تأثیر منفی طولانیمدت بر خودباوری زنان داشته که تأثیر بسیار بد و مهمی در عملکرد خانواده، زناشویی و پایین آمدن سطح کیفی زندگی میگذارد (ویلیامز و همکاران، 2016).
متغیر وابستهی پژوهش در این پژوهش رفتارهای بهداشتی است که احتمال میرود بهواسطهی استرس ادراکشده تحت تأثیر تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی باشد. نتایج پژوهشها حاکی از آن است که میزان آسیبپذیری روانشناختی افراد دارای خوددلسوزی بالا در مقایسه با افراد دارای خوددلسوزی پایین بیشتر است (علی پور، 2014). در بیماران سرطانی و سایر بیماریهای مزمن، خوددلسوزی وابسته به بیماری است. در برخی مطالعات نشان داده شده است که خوددلسوزی مستقیماً بر فرایندهای فیزیولوژیک مرتبط با آرترواسکلروز تأثیر دارد (هاسون و همکاران، 2013). مردان با فشارخون بالا که خوددلسوزی سطح بالایی داشتند، سطح اپی نفرین خونشان مانند افراد گروه کنترل بود درحالیکه در مردان مبتلا به فشارخون بالا، با خوددلسوزی پایین سطح اپی نفرین بالاتر بود (سل و همکاران، 2015). کینگ (2016) نتیجهگیری کرد که خوددلسوزی با شدت و نتایج سرطان و پذیرش و مشارکت در برنامهی بازتوانی رابطهی مستقیم دارد. شواهدی وجود دارد که خوددلسوزی و یا نقصان شفقت به خود یک عامل خطرساز مستقل در بیماریهای سرطانی است خوددلسوزی با بروز بیماری سرطان و میزان مرگومیر ناشی از این بیماری ارتباط دارد. اثرات خوددلسوزی نیز در پیشآگهی بیماران سرطانی مورد توجه قرار گرفته است که این چالش نیاز به بررسی دارد (هاچت و همکاران، 2016).
با توجه به نقش تیپ شخصیتی D، خوددلسوزی و استرس ادراکشده در بیماری سرطان سینه، هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی از طریق نقش واسطهای استرس ادراکشده با رفتارهای بهداشتی بیماران سرطان سینه است.
روش
روش این پژوهش، توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. در این پژوهش، روابط میان متغیرها در قالب مدل علّی مورد ارزیابی قرار میگیرد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی زنان مبتلا به سرطان سینهی مراجعهکننده به بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. از بین بیماران مبتلا به سرطان سینهی مراجعهکنندهی روزانه به بیمارستان که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند (داشتن سرطان سینه، حداقل 6 ماه و حداکثر ده سال از تاریخ جراحی گذشته باشد، سن بین 65-18 سال، حداقل تحصیلات سیکل)، جامعهی آماری پژوهش انتخاب شد که شامل کلیهی بیماران مراجعهکننده به بیمارستان مذکور در بازده زمانی 6 ماهه بود. حجم جامعه در این بازدهی زمانی 85 نفر بود. حجم نمونه بعد از مطالعات مقدماتی طبق فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان[11] (خوینژاد، 2015) و همچنین با روش نمونهگیری در دسترس 70 نفر انتخاب شد.
ابزار پژوهش
برای جمعآوری اطلاعات از چهار مقیاس تیپ شخصیتی D، خوددلسوزی، استرس ادراکشده و وضعیت بهداشتی استفاده شد.
مقیاس تیپ شخصیتی[12] D
مقیاس تیپ شخصیتی D توسط دنلوت (2005) تدوین شده است و 14 گویه دارد و مؤلفههای عاطفهی منفی[13] (7 گویه) و بازداری اجتماعی[14] (7 گویه) را میسنجد. هر آزمودنی به این مقیاس بهصورت «هرگز« (5)، »بندرت« (4)،» گاهی اوقات« (3)، »اغلب اوقات« (2) و »همیشه« (1) پاسخ میدهد. ضریب آلفای کرونباخ خردهمقیاسهای عاطفهی منفی و بازداری اجتماعی به ترتیب 86/0و 88/0 بهدست آمده است. ضریب اعتبار همزمان این مقیاس با مقیاس تیپ شخصیتی 63/0 گزارش شده است (دنلوت، 2005). نف، میجر و دنلوت (2016) ضریب آلفای کرونباخ کل این آزمون را 86/0 و برای خردهمقیاسهای عاطفهی منفی 82/0 و بازداری اجتماعی 84/0 گزارش کردهاند. آلفای کرونباخ این مقیاس را هاشمی و پیمان نیا (2014)، 82/0 و ابوالقاسمی، تقی پور و نریمانی (2012)؛ 87/0 گزارش نمودهاند.
مقیاس خوددلسوزی (SCS[15]) (نف، 2003)
برای اندازهگیری سازهی خوددلسوزی از مقیاس شفقت بر خود نف (2003) استفاده شد که متشکل از 26 گویه است و بهصورت لیکرت از 1 (تقریباً هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) نمرهگذاری میشود. این مقیاس 6 مؤلفه دارد که عبارتاند از مهربانی با خود (5 گویه)، قضاوت در مورد خود (5 گویه)، مشترکات انسانی (4 گویه)، انزوا (4 گویه)، به هوشمندی (4 گویه) و فزون همانندسازی (4 گویه). میانگین نمرات شش مؤلفه با هم جمع شده و یک نمرهی کلی شفقت به خود حاصل میشود. در تحقیق نف (2003) تحلیل عامل تأییدی روی این مقیاس انجام شد و یک عامل منفرد سطح بالا یافت گردید که همبستگی درونی این شش مؤلفه را تبیین میکند. تحقیقات گوناگون بیانگر این است که این ابزار از اعتبار همزمان، همگرا و تمییزی خوبی برخوردار است و دارای پایایی بازآزمایی عالی است (نف، 2003؛ نف و همکاران، 2012). نف (2003) ضریب آلفای کرونباخ نسخهی اولیهی این آزمون را 92/0 گزارش کرده است. ضریب همبستگی این مقیاس و مقیاس حرمت خود روزنبرگ در ایران 85/0 به دست آمده است (قربانی و همکاران، 2011). انجدانی (2010) آلفای کرونباخ این مقیاس را 90/0 گزارش کرد. ضریب آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر 83/0 بهدست آمد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ خردهمقیاسهای مهربانی با خود 79/0، قضاوت در مورد خود 78/0، مشترکات انسانی 76/0، انزوا، 77/0، به هوشمندی 79/0 و فزون همانندسازی 80/0 محاسبه گردید. خردهمقیاسهای منفی یعنی قضاوت در مورد خود، انزوا و فزون همانندسازی برعکس نمرهگذاری میشوند.
پرسشنامهی استرس ادراکشده ([16]PSS-14)
میزان استرس ادراکشده (PSS-14) با استفاده از مقیاس استرس ادراکشدهی کوهن و همکاران (1983) سنجیده شد. این مقیاس دارای 14 ماده است که برای سنجش استرس عمومی درکشده در یک ماه گذشته بهکار میرود. افکار و احساسات دربارهی حوادث استرسزا، کنترل، غلبه، کنار آمدن با فشار روانی و استرس تجربهشده را مورد سنجش قرار میدهد. همچنین این مقیاس، عوامل خطرزا در اختلالات رفتاری را بررسی کرده و فرایند روابط تنشزا را نشان میدهد. پرسشنامه بر اساس طیف 5 درجهای لیکرت از هیچی (0) تا خیلی زیاد (4) نمرهگذاری میشود. عبارات 4، 5، 6، 7، 9، 10 و 13 بهطور معکوس نمرهگذاری میشوند (هیچی= 4 تا خیلی زیاد= 0). کمترین امتیاز کسبشده صفر و بیشترین نمره 56 است. نمرهی بالاتر نشاندهندهی استرس ادراکشدهی بیشتر است. آلفای کرونباخ برای این مقیاس در دو مطالعه 85/0 و 86/0 بهدست آمده است (کوهن و همکاران، 1994). آلفای کرونباخ این مقیاس را هاشمی و پیمان نیا (2014)، 89/0 و منگلیان شهر بابکی و همکاران (2011)؛ 91/0 گزارش نمودهاند.
مقیاس وضعیت بهداشتی[17]
برای سنجش رفتارهای بهداشتی از مقیاس وضعیت بهداشتی لوگ و کاسا[18] (1998) استفاده شد. این پرسشنامه به عنوان ابزاری استاندارد شده برای سنجش کارکردی و بهتر شدن مراقبتهای اولیهی افراد در بیماریهای مزمن توسعه یافته است. این پرسشنامه 36 گویه دارد که محدودیتهای فعالیت (9 گویه)، مشکلات سلامتی فیزیکی (4 گویه)، مشکلات سلامت جسمانی (4 گویه)، فعالیتهای اجتماعی (5 گویه)، انرژی و امراض (9 گویه)، سلامت عمومی (5 گویه) را اندازهگیری میکند. پرسشنامه بر اساس طیف 4 درجهای لیکرت از هیچوقت (1) تا همیشه (5) نمرهگذاری میشود. ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه 84/0 گزارش شده است. آلفای کرونباخ این پرسشنامه را مروتی و همکاران (2012)، 92/0؛ آزادبخت و همکاران (2014)، 86/0 و حیدری (2016)؛ 89/0 گزارش نمودهاند.
یافتهها
در جدول شماره (1) اطلاعات جمعیت شناختی نمونهی پژوهش ارائه شده است.
جدول 1. فراوانی مربوط به سن و تحصیلات آزمودنیها
در جدول شماره (2) اطلاعات توصیفی متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
جدول 2. میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش
برازش مدل پژوهش از طریق تحلیل معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مربوط به شاخصهای برازندگی مدل موردنظر در ادامه تشریح شده و در جدول شماره 3 نیز بهطور خلاصه نشان داده شده است.
بر اساس نتایج جدول (3) مجذورکای (X2) برابر با 68 بود که معنادار بود. لذا نتایج همبستگی قابلاعتماد است.
نسبت X2/df: در پژوهش حاضر برابر 27/2 است که کوچک بوده و نشاندهندهی برازش قابلقبول برای مدل اصلاحی است.
مقدار شاخص جذر میانگین مجذورات خطای تقریب (RMSEA) در مدل برابر با 059/0 بود که نمایانگر برازش الگوی پژوهش است. هرقدر مقدار شاخص RMSEA به صفر نزدیکتر باشد بیانگر برازش بهتر مدل با دادهها است؛ اما شاخصهای بعدی، برازش یک الگوی معین را با الگویی مبنایی، الگویی که در آن معمولاً هیچ کوواریانسی میان متغیرها وجود ندارد، مقایسه میکنند. هر چه تفاوت به 1 نزدیکتر باشد، برازش بهتر است و مقدار 9/0 معمولاً بهعنوان برازشی نیکو تلقی میشود (ارشدی، 2007).
شاخص نیکویی برازش (GFI) برابر 98/0 بود که بیانگر برازندگی مدل است.
شاخص نیکویی برازش تعدیلشده (AGFI) نیز برابر با 94/0 بود که با توجه به بالا بودن آن به میزان حدنصاب، از قابلیت قبول برخوردار است.
شاخص برازندگی افزایشی (IFI) برابر با 92/0 بوده و مقدار شاخص برازندگی تطبیقی (CFI) نیز برابر با 98/0 بود که بیانگر نیکویی برازش مدل پژوهش است.
شاخص بنتلر-بونت یا شاخص نرمشدهی برازندگی (NFI) برابر 97/0 است که نشانگر برازندگی مدل است. با توجه به شاخصهای بالا، میتوان نتیجه گرفت که الگوی پژوهش از نیکویی برازش قابل قبولی برخوردار است. درنتیجه، جهت بررسی رابطهی بین متغیرها میتوان به مقادیر همبستگی بهدستآمده در نمودار و شکل 2 اعتماد کرد.
جدول 3. شاخصهای نیکویی برازش یا برازندگی تحلیل عامل تأییدی مدل
با توجه به شکل شماره 1 که رابطهی بین خوددلسوزی و شخصیت D را با رفتارهای بهداشتی بهواسطه و بیواسطهی استرس ادراکشده نشان میدهد، میتوان مشاهده کرد که بین دو متغیر پیشبین مدل (شامل خوددلسوزی و شخصیت D) با مراقبتهای بهداشتی به ترتیب رابطهی مستقیمی در حد 69/0 و 12/0- وجود دارد که این مقدار رابطه به خاطر برازش مدل بر اساس مقدار خی دو در سطح 01/0α= معنادار است. این رابطه بیانگر اثر مثبت و معنادار خوددلسوزی بر رفتارهای مراقبتهای بهداشتی است؛ یعنی با افزایش خوددلسوزی، رفتارهای بهداشتی زنان مبتلا به سرطان سینه نیز افزایش مییابد. همچنین ضرایب غیرمستقیم خوددلسوزی با رفتارهای بهداشتی از طریق استرس ادراکشده برابر 37/0 و 9/0 است که درمجموع 46/0 درصد میشود. این کاهش در ضرایب همبستگی خوددلسوزی با رفتارهای بهداشتی از طریق استرس ادراکشده (نسبت به اثر مستقیم که برابر 69/0 بود) میتواند به دلیل اثر تعدیلی استرس ادراکشده بر رفتارهای بهداشتی باشد. در مورد بررسی رابطهی خوددلسوزی با استرس ادراکشده مشخص شد که رابطهای در حد 37/0 بین خوددلسوزی و استرس ادراکشده وجود دارد.
شکل 1. الگوی اولیهی رابطهی خوددلسوزی و شخصیت D و استرس ادراکشده با رفتارهای بهداشتی
بر اساس شکل شماره 2 (الگوی اصلاحشده)، در بررسی نقش مستقیم شخصیت D بر رفتارهای مراقبتهای بهداشتی مشخص شد که همبستگی منفی 11/0- درصدی بین شخصیت D و رفتارهای مراقبتهای بهداشتی وجود دارد. بدین معنا که با افزایش شخصیت D، از میزان مراقبتهای بهداشتی کاسته میشود. درنتیجه میتوان گفت که بین تیپ شخصیتی D با رفتارهای مراقبتی زنان مبتلا به سرطان سینه رابطه وجود دارد. در بررسی رابطهی تیپ شخصیتی D با استرس ادراکشده مشخص شد که میزان رابطه 19/0 است که با توجه به برازندگی مدل میتوان گفت معنادار است.
درحالیکه تیپ شخصیتی D با استرس ادراکشده، همبستگی مثبت 19/0 درصدی داشته و استرس ادراکشده نیز اثر شخصیت را بر رفتارهای مراقبتی تسهیل میکند و مقدار همبستگی مستقیم را از 10/0- به 29/0 میرساند؛ رابطهِی خوددلسوزی با تیپ شخصیتی D، معکوس و برابر با 16/0- بود که این همبستگی دوسویه بوده و در این مدل کنترل شده است.
با توجه به جدول شماره 4 که شاخصهای برازندگی مدل اصلاحی شکل 2 را بهطور خلاصه نشان میدهد، میتوان نتیجه گرفت که اکثر شاخصها در سطح مطلوبی بوده و مدل اصلاحی از برازندگی قابلقبولی برخوردار است و میتوان مقادیر همبستگی را تفسیر کرد.
شکل 2. الگوی اصلاحشدهی رابطهی خوددلسوزی و شخصیت D و استرس ادراکشده با رفتارهای بهداشتی
جدول 4. مقادیر همبستگی رگرسیون خوددلسوزی، شخصیت D و استرس ادراکشده با رفتارهای بهداشتی
بحث
هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین رابطهی تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی با رفتارهای بهداشتی در زنان مبتلا به سرطان سینه با در نظر گرفتن نقش تعدیلکنندهی استرس ادراکشده بود.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که همبستگی معنادار و مثبتی بین خوددلسوزی و مراقبتهای بهداشتی وجود دارد. بدین معنی که بعضی از رفتارهای مراقبتهای بهداشتی زنان مبتلا به سرطان سینه متأثر از خوددلسوزی آنها افزایش مییافت و چون مدل پیشنهادی برازش داشت بر اساس این مقدار همبستگی میتوان گفت خوددلسوزی قادر به پیشبینی درصد قابلتوجهی از واریانس (66/0) مربوط به رفتارهای مراقبتهای بهداشتی زنان مبتلا به سرطان است. یافتههای پژوهش با یافتههای پژوهشهای گرمن (2014)؛ نف (2016) و کوردووا، ریبا و اسپیگل (2017) هماهنگ و همسو است. در تبیین رابطهی خوددلسوزی و مراقبتهای بهداشتی میتوان گفت خوددلسوزی به دلیل داشتن مؤلفههای مهربانی با خود، ذهنآگاهی، داشتن مشترکات انسانی و گریز از انزوا باعث افزایش رفتارهای بهداشتی در زنان مبتلا شود. همچنین ممکن است دلسوزی به خود و بخشایش خود، بهعنوان دو ویژگی شخصیتی مثبت، باعث افزایش رفتارهای بهداشتی زنان شود. همچنین نتایج نشان داد که بین استرس ادراکشده و مراقبتهای بهداشتی زنان مبتلا به سرطان سینه، رابطهی معناداری وجود داشت. یافتههای پژوهش با یافتههای پژوهشهای کوردووا، ریبا و اسپیگل (2017)؛ مگنتو و همکاران (2017) و هچ و همکاران (2016) هماهنگ و همسو است. از طرف دیگر نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مورد رابطهی شخصیت D با رفتارهای مراقبتهای بهداشتی، مقدار همبستگی برابر با (12/0-) است که بر اساس آن میتوان گفت از نظر زنان مبتلا به سرطان سینه رابطهی معنادار مستقیم و معکوسی بین سطح رفتارهای مراقبتهای بهداشتی و شخصیت D وجود دارد. یافتههای پژوهش با یافتههای پژوهشهای ورن و همکاران (2016) و ویلیامز و همکاران (2016) هماهنگ و همسو است. نتایج پژوهش مبیّن آن بود که خوددلسوزی و تیپ شخصیتی D، بهواسطهی استرس ادراکشده پیشبینیکنندهی رفتارهای بهداشتی هستند. این یافته با یافتههای پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته است همخوانی دارد (ابوالقاسمی، تقی پور و نریمانی؛ 2012؛ آزادبخت و همکاران، 2014؛ هاشمی و پیمان نیا، 2014). ابوالقاسمی و همکاران (2012) در پژوهش خود نشان دادند که تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی میتواند تغییرات مربوط به رفتارهای بهداشتی را در بیماران کرونر قلبی با و بدون جراحی بهصورت معناداری پیشبینی کنند؛ این درصورتی است که در افراد سالم فقط تیپ شخصیتی D بود که رفتارهای بهداشتی را پیشبینی میکرد. همچنین نتایج نشان داد که بین این دو گروه از نظر خوددلسوزی تفاوت معناداری وجود دارد. مطالعهی کینگ (2016) نشان داد که خوددلسوزی با شدت و نتایج سرطان و پذیرش و مشارکت در برنامهی بازتوانی رابطهی مستقیم دارد. شواهدی وجود دارد که نقصان شفقت به خود یا خوددلسوزی یک عامل خطرساز مستقل در بیماریهای سرطانی است. خوددلسوزی با بروز بیماری سرطان و میزان مرگومیر ناشی از این بیماری ارتباط دارد. اثرات خوددلسوزی نیز در پیشآگهی بیماران سرطانی مورد توجه قرار گرفته است که این چالش نیاز به بررسی دارد (روزگارتن، اورت- گامر و ولهلمن سن، 2016). در خصوص نقش واسطهای استرس ادراکشده در رابطهی بین تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی میتوان گفت که تفاوتهای شخصیتی و عوامل روانشناختی عوامل مهمی هستند که منجر به واکنشهای متفاوت در مقابل استرس میگردند و ممکن است زیربنای مرگومیر انسانها در اثر ابتلا به بیماریهای مختلف بهخصوص سرطان باشند. درواقع در درمان بیماریهای مختلف جسمانی و ارتقاء سطح سلامت افراد، تغییر ویژگیهای شخصیتی منفی که در بروز بیماریها نقش دارند و همچنین توجه بر جنبههای مثبت شخصیتی که باعث مقاومت افراد میشود، کاملاً ضروری است (دمینگ و همکاران، 2017). تیپ شخصیتی D برآمده از دیدگاه دنلوت (2015) است که در طبقهبندی ابعاد شخصیتی آدمی موفق بوده و بهعنوان عامل تعیینکنندهی آشفتگی هیجانی در بیماران روانتنی ازجمله مبتلایان به بیماری سرطان، دارای دو مؤلفهی عاطفه منفی و بازداری اجتماعی است که مورد تأیید قرارگرفته است. محققان معتقدند که استرس بهطور غیرمستقیم و از طریق تغییر الگوی رفتاری فرد باعث بیماری میشود و امکان دارد فقط در افرادی منجر به بیماری شود که آسیبپذیری اولیه دارند. استرس یا آسیبپذیری هیچکدام بهتنهایی برای ایجاد بیماری کافی نیستند. بهعلاوه به نظر میرسد افرادی که میتوانند شرایط منفی زندگی را کنترل نمایند، ایمنی بیشتری نسبت به بیماری نشان میدهند تا آنهایی که قادر به مواجه با موقعیتهای فشارزای زندگی نیستند. ویلیامز و همکاران (2016) در پژوهشی نشان دادند که بیماران دارای تیپ شخصیتی D به انجام رفتارهای بهداشتی ناسازگارانه نظیر سیگار کشیدن، ورزش نکردن و داشتن یک رژیم غذایی بد تمایل بیشتری دارند. در تبیین نقش تیپ شخصیتی D میتوان گفت که نقش بالقوهی تیپ شخصیتی D بهعنوان عامل تعیینکنندهی آشفتگیهای هیجانی در بیماران سرطانی مورد تأیید قرار گرفته است. تیپ شخصیتی D دارای دو مؤلفهی عاطفهی منفی و بازداری اجتماعی است. عاطفهی منفی با تمایل به بیان هیجانهای منفی مشخص میشود. افراد دارای عاطفهی منفی بالا، بیشتر تمایل به تجارب عاطفهی منفی در همهی اوقات، صرفنظر از موقعیت دارند
(دنلوت، 2015). عاطفهی منفی با درد قفسهی سینه در غیاب بیماری کرونر قلبی مرتبط بوده است اما با کرونر قلبی واقعی نیز ارتباط دارد؛ بنابراین عاطفهی منفی ممکن است هم بهعنوان یک متغیر مداخلهگر و هم بهعنوان یک عامل خطر واقعی عمل کند. بازداری اجتماعی با تمایل پایدار به بازداری تجربیات هیجانی و رفتاری در تعاملات اجتماعی مشخص میشود. افراد دارای بازداری اجتماعی بالا بیشتر تمایل دارند که از طریق کنترل بیشازحد خود بیانگری (عدم ابراز و تصریح عقاید و خصوصیات خود) از واکنشهای منفی دیگران جلوگیری کنند (ایمونا، میجر و دنلوت، 2016).
در پایان شایان ذکر است که با توجّه به یافتههای پژوهش حاضر، نظر به اینکه از بین مؤلفههای خوددلسوزی، مهربانی با خود بیشترین نقش را در سلامتی بیماران مبتلا به سرطان سینه داشت، پیشنهاد میشود در راستای تقویت شرایط منجر به مهربانی با خود و همانندسازی با خود، برای نائل شدن به مراقبتهای بهداشتی بهتر اقدامات لازم صورت گیرد. همچنین با توجه به نقش متغیرهای خوددلسوزی، تیپ شخصیتی D و استرس ادراکشده در رفتارهای بهداشتی، با تمرکز بر این سازهها میتوان در زمینهی پیشگیری و درمان بیماران مبتلا به سرطان سینه به نتایج درمانی پایدارتر و بهتری دست یافت. پیشنهاد میشود در راستای تعدیل نقش استرس زیاد و افزایش ادراک استرس واقعی در افرادی که متوجه خطر سرطان خود نیستند مداخلات و آموزشهای لازم داده شود تا به بهبود مراقبتهای بهداشتی در زنان مبتلا به سرطان سینه کمک شود. یکی از محدودیتهای این پژوهش این بود که دستیابی به زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعهکننده به بیمارستانهای پزشکی وابسته به علوم پزشکی تهران با توجه به پراکنده بودن جامعه و نمونه با محدودیت همراه بود. همچنین این پژوهش صرفاً محدود به زنان مبتلا به سرطان سینهی مراجعهکننده به بیمارستانهای پزشکی وابسته به علوم پزشکی تهران بود وکنترل برخی متغیرها ازجمله سن، تحصیلات، پیشینه افراد، وضعیت اقتصادی، اجتماعی آزمودنیها مشکل بود.
References
Abolghasemi, A. Taghipour, M. Narimani, M. (2012). [The relationship between type D personality, self-compassion, and social support with health behaviors in coronary heart diseases (Persian)]. Journal of Health Psychology, 1 (1), 2-1.
Alipour, Sh. (2014). [The relationship between personal values, resilience in mental well-being of patients with breast cancer (Persian)] [MSC Thesis]. Tehran: University of Tehran.
Andersen, B.L., Goral, N.G., Westbrook, T.D., Bishop, B., Carson, W.E. (2017). Trajectories of stress, depressive symptoms, and immunity in cancer survivors: Diagnosis to 5 years. Clinic Cancer Research, 23(1), 52-61. [DOI:10.1158/1078-0432.CCR-16-0574] [PMid:27407091 PMCid:PMC5217183]
Angdani, F. (2010). [The relationship between coping strategies and self-compassion in women with breast cancer(Persian)] [MSC Thesis]. Tehran, University of Tehran.
Ares, I., Libel, S., Biela Jew, C. (2014). The impact of motherhood on perceived stress, illness intrusiveness and fear of cancer recurrence in young breast cancer survivors over time, Journal Health Psychology, 29(6),651-70. [DOI: 10.1080/08870446.2014.881998] [PMid:24410202]
Arshadi, F. (2007). [The matching process in women with cancer (Persian)] [PhD Thesis in Nursing, school of nursing and midwifery]. Tehran University of Medical Sciences.
Azadbakht, M., Garmaroudi, Gh. R., Taheri Tanjani, P., Safaf, R., Shojaeizadeh, D., Ghiyavandi, A. (2014). [Health promoting self-care behaviors and related factors (Persian)]. Journal of Community Education and Health, 1 (2), 16-16.
Bernice, B., Chen, M. (2012). Testing for the factorial validity, replication, and invariance of a measuring instrument: A paradigmatic application based on the Maslach Burnout Inventory. Multivariate Behavioral Research, 29 (7), 289-311. [DOI:10.1207/s15327906mbr2903_5] [PMid:26765139]
Cohen, S., Kamarck, T., Mermelstein, R. (1983). A global measure of perceived stress. Journal of Health and Social Behaviors, 21 (13), 385-96. [DOI:10.2307/2136404]
Cohen, S., Kamarck, T., Mermelstein, R. (1994). Perceived stress scale. Measuring stress: A guide for health and social scientists. Journal Education Research, 22(9), 2124-2132.
Cordova, M. J., Reba, M. B., & Spiegel, D. (2017). Post-traumatic stress disorder and cancer. The Lancet Psychiatry, 25 (11), 43-54. [DOI:10.1016/S2215-0366(17)30014-7]
Deeming, G.T., Albitz, C., Monnin, K., Renzhofer-Pappada, H.T., Nalepa, E., Boehm, M.L., Mitchell, C. (2017). Personality and psychological distress among older adult, long-term cancer survivors. Journal Psychosis - Oncology, 35(1),17-31. [DOI:10.1080/07347332.2016.1225145] [PMid:27541961]
Denollet, J. (2005). Standard assessment of negative affectivity, social inhibition, and Type D personality. Psychosis Medical, 67(1), 89-97. [DOI:10.1097/01.psy.0000149256.81953.49] [PMid:15673629]
Emona, W., Meijer, R., Denollet, J. (2016). Negative affectivity and social inhibition in cardiovascular disease: Evaluating Type-D personality and its assessment using item response theory. Journal Psychosis Research, 63 (22),27-39. [DOI:10. 1016/j.jpsychores.2007.03.010] [PMid:17586335]
Germen, C.K. (2014). The relationship between self-compassion and emancipation from negative thoughts and health care, Journal of Research, 53(3), 121-131.
Ghorbani, H. Nagipour, L. Zare Bahram Abadi, M. Taghi Lu, P. (2011). [Comparison of Imagination, Self-Compassion, and Quality of Life in Women with Breast Cancer (Persian)]. Journal of Studies, 10 (4), 62-41.
Golden-Cruets, D.M., Thornton, L.M., Wells-Di Gregorio, S., Frierson, G. M., Jim, H.S., Germen, C.K. (2014). The mindful path to self-compassion: Freeing yourself from destructive thoughts and emotions. Guilford Press.
Hashemi, L. Peymania, M. (2014). [The relationship between type D personality and perceived stress with health behaviors in women with breast cancer (Persian)]. Journal of Urmia Nursing and Midwifery Faculty, 2 (1), 119-226.
Hasson, O., Denollet, J., Orleans, S., Molls, F. (2013). Satisfaction with information provision in cancer patients and the moderating effect of Type D personality. Journal Psychosis-Oncology, 22(9), 2124-32. [DOI:10.1002/pon. 3267] [PMid:23423829]
Hecht, F., Pessoa, C. F., Gentile, L. B., Rosenthal, D., Carvalho, D. P., & Fortunato, R. S. (2016). The role of oxidative stress on breast cancer development and therapy. Tumor Biology, 37(4), 4281-4291. [DOI:10.1007/s13277-016-4873-9] [PMid:26815507]
Hewitt, P.L., Flit, G.L., & Mosher, S.W. (2015). The Perceived stress scale: Factor structure and relation to depression symptoms in a psychiatric sample.Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 14 (6), 247-257. [DOI:10.1007/BF00962631]
Heydari, F. (2016). [The relationship between coping strategies and psychological well-being in women with breast cancer (Persian)] [MSc Thesis]. Tehran, Tehran University.
Husted, S.W., Edie, J., Lab erg, J.C., Johnsen, B.H., Barton, P.T. (2016). Academic stress and health: Exploring the moderating role of personality hardiness. Journal Education Research, 53(5),421-29. [DOI:10.1080/00313830903180349]
Khoynezad, Gh.R. (2015). Research Methods in Educational Sciences, Tehran, Samt Pubication.
King, N. A. (2016). Coping humor, stress, and cognitive appraisals. Canadian Journal of Behavioral Science, 25 (1), 81-96. [DOI:10.1037/h0078791]
Lauby-Secretan, B., Scoccianti, C., Loomis, D., Benbrahim-Tallaa, L., Bouvard, V., Bianchini, F., Straif, K. (2015). Breast-cancer screening-viewpoint of the IARC Working Group. New England Journal Medical, 372(24), 2353-58. [DOI:10.1056/ NEJMsr1504363] [PMid:26039523]
Loge, J.H., Kassa, S. (1998). Short form(SF-36) Health survey: Normative data from the general; Norwegian population Scand. Journal Social Medical, 26 (12), 250-8. [DOI:10. 1080/14034949850153347]
Magneto, O., Maun sell, E., Chlebowski, R., Goss, P., Tu, D., & Richardson, H. (2017). Factors Associated with Early Discontinuation of Study Treatment in the Mammary Prevention. 3 Breast Cancer Chemoprevention Trial. Journal of Clinical Oncology, 34 (11), 234-51.
Mangolian Shar Babaki, P., Shah Nazari, J., Mahmoudi, M., Farrokhzadeh, J. (2011). [The effect of a self-care education program on perceived communication, practice, and perceived stress in patients with heart failure (Persian)]. Iranian Journal of Medical Education, 11 (6), 38-56.
Morovati Sharif Abad, M.A., Naderian, H., Soleiman Saleh Abadi, H., Mazlumi, M. (2012). [Evaluation of self-care predisposing factors and their relationship with self-care behaviors in patients with rheumatoid arthritis(Persian)]. Journal of Life Sciences, 15 (3), 39-51.
Neff, K.D. (2003). The science of self-compassion. Compassion and wisdom psychotherapy, 39 (14):79-92. [DOI:10.1037/ t10178-000]
Neff, K.D. (2012). The science of self-compassion. Compassion and wisdom psychotherapy, 39 (14),79-92.
Neff, K.D. (2016). Self-compassion; Mindfulness in Positive Psychology, The Science of Meditation and Wellbeing, 37 (23), 241-253.
Nicholas, T.V., Sheppard, S.C., Forsyth, J.P., Earle wine, M. (2015) Self-compassion is a better predictor than mindfulness of symptom severity and Quality of life in mixed anxiety and depression, Journal Anxiety Disorder, 25 (13), 123-130. [DOI:10.1016/j.janxdis.2010.08.011] [PMid: 20832990]
Rosengarten, A., Orth-Gomer, K., Wilhelm Sen, L. (2016). Socioeconomic differences in health indices, social networks and mortality among Swedish men a study of men born in 2001, Journal Sociology Medical, 26(4), 272-280.
Sill, E. L., Thomson, N. B., Dillard, T. A., Halo, Z., Sadek, R. F., Khleif, S. N., & Schroeder, C. (2015). Free Lung Cancer Screening Trends Toward a Twofold Increase in Lung Cancer Prevalence in the Underserved Southeastern United States. Southern medical journal, 110(3), 188-194. [DOI:10. 14423/SMJ.0000000000000619] [PMid:28257543]
Stewart, B., Wild, C.P. (2016). World cancer report.
Williams, L., O'Connor, R.C., Howard, S., Hughes, B. M., Johnston, D.W., Hay, J. L., Greely, M. A. (2016). Type-D personality mechanisms of effect: the role of health-related behavior and social support, Journal Psychosis Research, 64(1), 63-69. [DOI:10.1016/j.jpsychores.2007.06.008] [PMid:18158001]
Wren, A. A., Somers, T. J., Wright, M. A., Goetz, M. C., Leary, M. R., Fras, A. M., Keefe, F. J. (2016). Self-compassion in patients with persistent musculoskeletal pain: relationship of self-compassion to adjustment to persistent pain, Journal of pain and symptom management, 43(4), 759-770. [DOI:10.1016/j.jpainsymman.2011.04.014] [PMid:22071165]
[1]. Self-Compassion
[2]. Self-Kindness
[3]. Self-judgment
[4]. Kindness
[5]. Retreat
[6]. Mindfulness
[7]. Extreme Detection
[8]. Thaddeus
[9]. Denollet
[10]. perceived stress
[11]. Kerjcie & Morgan
[12]. Personality Type D scale
[13]. Negative affection
[14]. Social inhibition
[15]. Self-Compassion Scale
[16]. Perceived Stress Scale
[17]. Health status Scale
[18]. Loge & Kasha
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |