چکیده
نوجوانی دورهی تحولی مهمی است که با مشکلات عمدهی سازگاری مشخص میشود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش بهزیستی روانشناختی والدین و تعاملات والد-فرزند در تبیین سازگاری اجتماعی دانشآموزان نوجوان دختر بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلهی پیشبین بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشآموزان دختر دورهی دوم متوسطهی شهر رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 97-96 به تعداد تقریبی 1100 بود که با توجه به جدول مورگان، 273 دانشآموز دختر و والدین آنها به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامهی سازگاری دانشآموزان سینها و سینگ توسط دانشآموزان و پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف و رابطهی والد-فرزند فاین و همکاران توسط والدین تکمیل گردید. دادههای بهدستآمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد بین بهزیستی روانشناختی والدین و تعاملات والد-فرزند و سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر رابطهی معنادار وجود دارد (05/0P<). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نفر/گمگشتگی نقش مادر بهصورت منفی و پذیرش خود، ارتباطات مادر، تسلط بر محیط، استقلال، احساسات مثبت مادر و هویت مادر بهصورت مثبت هستند و درمجموع 50 درصد تغییرات سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر را تبیین میکنند (01/0P<). بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که بهزیستی روانشناختی والدین و تعاملات والد-فرزند در سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر نقش دارند.
کلیدواژهها:
بهزیستی روانشناختی، تعاملات والد-فرزند، سازگاری اجتماعی
مقدمه
نوجوانی دورهای تحولی بین کودکی و بزرگسالی است که با تغییرات عمدهی جسمانی، روانشناختی و اجتماعی که نیاز به انطبـاق دارند مشخص میشود (دونالدسون، گوردون، بارتون و فیتزجرالد، 2014). نوجوانی یک دورهی مهم رشدی است که با مشکلات شدید سازگاری مشخص میشود. دختران نوجوان سازگاری هیجانی کمتری نسبت به پسران نشان داده و اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه میکنند (تاپر، کولیشاور، پاین و تاپر، 2012؛ وایت و کرسول،2014؛ زابریک، هفکست، جانسون، سویر، پتون و لاورنس، 2017). در این دوران، اگرچه همسالان نقش مهمی را در اجتماعی شدن ایفا میکنند اما هنوز خانواده منبع مهمی از لحاظ حمایت و آموزش است. خانواده یکی از محوریترین محیطهای تربیتی است که در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی فرزندان نقش مهمی دارد (رحیمینژاد، خدایاریفرد، عابدینی و پاکنژاد، 2014). علاوه بر این والدین یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سازگاری روانشناختی کودکان و نوجوانان هستند (جورگوئیزر، برناراز، بولی و گاراگوردوبیل، 2018).
سازگاری، مجموعهی کنشها و رفتارهایی است که فرد در موقعیتها و شرایط جدید بهمنظور ارائهی پاسخهای مناسب به محرکهای موجود از خود بروز میدهد. ازآنجاکه سازگاری میتواند واجد طیف گستردهای باشد و ابعادی مانند اجتماع، خانواده، عواطف، شغل، بهداشت و ازدواج را شامل شود، برخی از صاحبنظران، سازگاری اجتماعی را رأس سایر ابعاد تلقی میکنند (امانی، اعتمادی، فاتحیزاده و بهرامی، 2012). سازگاری توانایی آمیزش، انطباق، مصالحه، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است (ساقی و رجایی، 2009) و سازگاری اجتماعی شامل سازگاری فرد با محیط اجتماعی خود است که این سازگاری ممکن است با تغییر دادن خود و یا محیط به دست آید (خجستهمهر، عباس پور، کرایی و کوچکی، 2012). سازگاری اجتماعی را میتوان بهعنوان یک فرآیند روانشناختی تعریف کرد که شامل سازگاری با استانداردها و ارزشهای جدید است. سازگاری اجتماعی همراهی با اعضای جامعه به بهترین نحو ممکن است (شانکار سریواستاوا، 2018). بهزیستی روانشناختی والدین یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر فرآیند رشد روانشناختی و اجتماعی فرزندان است (خدابنده، بیرام نژاد، مکرم و طلایی، 2015). بهزیستی روانشناختی[1] جزء روانشناختی کیفیت زندگی[2] است که بهعنوان درک افراد از زندگی خودشان در حیطهی رفتارهای هیجانی و عملکردهای روانی و ابعاد سلامت روانی تعریف شده است و شامل دو جزء است، اولین جزء آن قضاوت شناختی درباره این است که چطور افراد در زندگیشان در حال پیشرفت هستند، درصورتیکه دومین جزء آن، سطح تجربههای خوشایند را در برمیگیرد (بهادری، 2012). اصولاً از دیرباز دو رویکرد اصلی در تعریف بهزیستی وجود داشته است؛ رویکرد اول مبتنی بر لذتگرایی که معتقد است بهزیستی به معنای به حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد است و رویکرد دوم مبتنی بر فضیلتگرایی ارسطو است. بر اساس این رویکرد ارضای امیال، بهرغم ایجاد لذت در ما، همیشه منتهی به بهزیستی نمیگردد، بلکه بهزیستی دربرگیرندهی تلاش برای کمال و تحقق پتانسیلهای واقعی فرد است که ممکن است همواره توأم با احساس لذت نباشد (بهاری و فرکیش، 2009). بهطورکلی، بهزیستی روانشناختی 6 مؤلفه را در برمیگیرد: خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد، انتخاب یا ایجاد روابط شخصی مناسب)، رشد شخصی (داشتن احساس رشد مداوم، پذیرا بودن تجربههای جدید، احساس کارآمدی)، روابط مثبت با دیگران (داشتن روابط گرم، رضایتبخش و توأم با اطمینان، توانایی همدلی، صمیمیت و مهربانی)، هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی، فرد احساس کند زندگی گذشتهاش معنایی دارد) و پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، پذیرفتن جنبههای مختلف خود، داشتن احساس مثبت نسبت به زندگی گذشته خود) (بهاری و فرکیش، 2009). در پژوهشی، داینر و همکاران بیان کردند که بهزیستی روانی تأثیر مهمی در موفقیت افراد دارد. افراد دارای بهزیستی روانشناختی بالا نگرش خوشبینانه نسبت به رویدادها و واقعیت اطراف خود دارند و بهجای جبههگیری منفی نسبت به اتفاقات پیرامون خود سعی در استفادهی بهینه از این رویدادها دارند (به نقل از بهادری، 2012). بررسیها حاکی از آن است که بهزیستی روانشناختی والدین با عزتنفس، سلامت روان، افسردگی و اضطراب فرزندان مرتبط است (ابوالمعالی حسینی و محمدی تبار کاسگری، 2016؛ خدابنده و همکاران، 2015). نتیجهی پژوهش نیولند (2015) نشان داد که بهزیستی خانواده در بهزیستی فرزندان و سازگاری سالم نقش دارد. نتیجهی پژوهش هاسکت و ویلوگبی (2007) نشان داد که باورهای منفی والدین به فرزندان و افزایش درماندگی هیجانی والدین پیشبینی کننده سازگاری اجتماعی ضعیف فرزندان است. درگیری والدین با کاهش نشانههای برونیسازی، درونیسازی و رفتارهای بیشفعالانه مرتبط است.
متغیر تأثیرگذار دیگر بر سازگاری اجتماعی فرزندان، تعاملات والد-فرزندی است. ارتباط والد-فرزند به تعامل قوی و مؤثر، درک و پذیرش متقابل بین والدین و فرزندان و برآوردن نیازهای واقعی فرزندان اشاره دارد. کارنس هولت (2012) معتقد است که تعامل والد-فرزندی یک رابطهی مهم و حیاتی برای ایجاد امنیت و عشق است که متشکل از ترکیبی از رفتارها، احساسات و انتظاراتی است که منحصر به پدر و مادر خاص و یک کودک خاص است. این تعامل، نخستین معرف دنیای ارتباطات برای کودک است و احساس عشق، امنیت و صمیمیت بهطور مستقیم در این روابط ریشه دارند. تعاملات والد-فرزندی بر بهزیستی نوجوانان تأثیر دارد (برد و پلی، 2017). ارتباط والد-فرزند یکی از عوامل محافظتکننده در برابر خطر مشکلات روانی و رفتاری فرزندان است (گولامو-رومنس، جاکارد، دیتاس و بوریس، 2006). تعاملات والدین نقش مهمی در رشد سالم فرزندان ایفا میکند. کیفیت تعامل والد-فرزندی، احتمال پیشرفت تحصیلی و عزتنفس پایین در فرزندان را کاهش میدهد (برد و پلی، 2017). مطالعات نشان داده که تعاملات مثبت والدین و فرزندان با نشانههای برونیسازی کمتر (لوین، دالاگو و کیور، 2012)، راهبردهای مقابلهای کارآمد (جنتزلر، کانتراس، گرو، کرن و ویمرز، 2005) و کاهش سطوح رفتارهای ضد اجتماعی (دوالوس، گاوز و گاردیولار، 2005)، کاهش افسردگی (یو و همکاران، 2006)، راهبردهای حل مسئله (آفری و رینالدی، 2014) و پرخاشگری (میرزایی کوتنایی، شاکرینیا و اصغری، 2016) رابطه دارد. رابطهی والد-فرزندی با مهارتهای اجتماعی (طاهری، 2011)، سازش یافتگی، حرمت خود در نوجوانان دختر مرتبط است (درتالتاج تهرانی، 2013). تعارضات والد-فرزندی با سازگاری اجتماعی پایین در دختران نوجوان همراه است (دهقان و رسولی، 2015).
بهطورکلی، با توجه به اینکه سازگاری اجتماعی پایین در فرزندان، پیامدهای فردی و اجتماعی مخربی در زندگی دارد و با توجه به اهمیت روابط والدین و تعامل آنها با فرزندان بر ویژگیهای روانشناختی فرزندان، پژوهش حاضر میتواند اطلاعات مهمی در اختیار روانشناسان و مشاوران کودک و نوجوان قرار دهد و در اصلاح الگوی ارتباطی خانواده مؤثر واقع شود. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش بهزیستی روانشناختی والدین و تعاملات والد-فرزند در تبیین سازگاری اجتماعی نوجوانان انجام گردید.
روش
جامعهی آماری، نمونه و روش اجرای پژوهش
این تحقیق بر اساس هدف، از نوع کاربردی و ازنظر شیوهی گردآوری اطلاعات، تحقیقی-توصیفی از نوع همبستگی و معادلهی پیشبین است. جامعهی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشآموزان دختر دورهی دوم متوسطهی شهر رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 97-96 و والدین آنها با حجم حدود 1100 نفر بود. از تعداد 1100 نفر، نمونهای به حجم 273 دانشآموز دختر بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند. ملاک ورود به پژوهش جنسیت (دختر)، مقطع تحصیلی (دورهی دوم متوسطه)، نداشتن سابقه بیماریهای روانشناختی و روانپزشکی جدی و عـدم مصـرف داروی اعصـاب و روان و ملاک خروج از پژوهش، تکمیل ناقص پرسشنامهها بود. 5/50 درصد (144 نفر) از دانشآموزان در پایهی تحصیلی دهم، 3/26 درصد (75 نفر) در پایهی تحصیلی یازدهم و 2/23 درصد (66 نفر) در پایهی تحصیلی دوازدهم مشغول به تحصیل بودند. بیشترین تعداد پدران نمونهی موردبررسی دارای تحصیلات دیپلم (4/35 درصد) و بیشترین تعداد مادران نمونهی موردبررسی دارای تحصیلات دیپلم (7/33 درصد) بودند.
روش اجرا بدینصورت بود که ابتدا مجوزهای لازم از ادارهی آموزشوپرورش کل گیلان دریافت شد. پس از طی مراحل اداری و دریافت آمار کل دبیرستانهای دخترانه دورهی دوم متوسطه، شهر رشت به 5 ناحیه شمال، جنوب، شرق، غرب و بخش مرکزی تقسیم و از هر ناحیه، بهطور تصادفی یک مدرسه و از هر مدرسه نیز بهتصادف 2 کلاس انتخاب گردید. بعد از مراجعه به کلاسها و ارائهی توضیحات مقدماتی در خصوص هدف پژوهش و جلب مشارکت آزمودنیها و اطمینان بخشی به آنها مبنی بر محرمانه ماندن اطلاعات، پرسشنامهها در اختیار دانشآموزان قرار گرفت. از آزمودنیها قبلاً خواسته شد با صداقت به سؤالات پاسخ دهند. اجرا بهصورت گروهی بوده و جهت پاسخگویی به سؤالات محدودیت زمانی وجود نداشت. پرسشنامهی حرمت خود و تعامل والد-فرزندی توسط دانشآموزان و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف توسط والدین تکمیل گردید.
ابزار سنجش
پرسشنامهی سازگاری دانشآموزان سینها و سینگ[3] (1998؛ به نقل از نویدی، 2009)
جهت ارزیابی سازگاری اجتماعی، از خردهمقیاس سازگاری پرسشنامهی سازگاری 60 سؤالی سینها و سینگ (1998) استفاده شد. این پرسشنامه بهصورت بله (1) و خیر (0) طراحی گردیده است و سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی را بررسی میکند. سینها و سینگ ضریب پایایی این آزمون با روش دونیمه کردن و بازآزمایی را به ترتیب 95/0 و 93/0 گزارش کردهاند. نویدی در سال 1384، ضریب آلفای کرونباخ مقیاس و خردهمقیاسهای آن را به ترتیب 72/0 تا 80/0 به دست آورد (نویدی، 2009). نویدی (2009) با اجرای این پرسشنامه بر روی 64 دانشآموز دبیرستانی، پایایی آن را بر اساس ضرایب آلفای کرونباخ برای سازگاری اجتماعی 65/0 گزارش کرده است. در پژوهش حاضر نیز ضریب همسانی درونی پرسشنامه 75/0 به دست آمد.
مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف[4] (1989؛ به نقل از ابوالمعالی الحسینی و محمدزاده کاسگری، 2016)
بهمنظور سنجش بهزیستی روانشناختی از فرم کوتاه 18 سؤالی ریف (1989) استفاده گردید که نمرهگذاری این مقیاس بر اساس طیف 7 درجهای لیکرت از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم صورت میگیرد. همسانی درونی این آزمون توسط ریف و به روش آلفای کرونباخ 65/0 گزارش شده است. شواهد مربوط به روایی همگرای این آزمون حاکی از آن است که شش عامل بهزیستی روانشناختی با مقیاسهای رضایت از زندگی و عزتنفس، رابطهی مثبت و با افسردگی، اعتقاد به شانس و منبع کنترل بیرونی، رابطهی منفی دارد (ریف، 1989؛ به نقل از ابوالمعالی الحسینی و محمدزاده کاسگری، 2016). همچنین در پژوهش ابوالمعالی الحسینی و محمدزاده کاسگری (2016) میزان ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 71/0 به دست آمده است. در پژوهش حاضر نیز پایایی این پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای نمرهی کل بهزیستی روانشناختی 76/0 به دست آمد.
پرسشنامهی رابطهی والد-فرزند[5] فاین و همکاران (1983؛ به نقل از خانزاده و میرزایی کوتنایی، 2017)
این پرسشنامه در سال 1983 توسط فاین، ارمورلند و اندروشوبل[6] (1983) تهیه شده که شامل 48 سؤال (24 سؤال برای رابطه با پدر و 24 سؤال برای رابطه با مادر) است و برای سنجیدن رابطهی هر کودکی (حتی خردسالان) با والدینشان به کار میرود. در این مقیاس برای هر سؤال نمرهای از 1 تا 7 در نظر گرفته شده است. این مقیاس توسط فاین و همکاران (1983) روی 241 دانشجو (100 نفر مرد و 141 نفر زن) اجرا شد. مقیاس تعامل ولی-فرزندی با ضریب آلفای 89/0 تا 94/0 برای خردهمقیاسهای مربوط به پدر و ضرایب آلفای 61/0 تا 94/0 برای خردهمقیاسهای مربوط به مادر و نیز آلفای کلی 96/0، از هماهنگی درونی عالی سؤالات برخوردار است. روایی مقیاس تعامل ولی-فرزندی از گروههای شناختهشده و روایی پیشبین خوب بهرهمند است و فرزندان خانوادههای طلاق و یکپارچه را بهطور معناداری از هم متمایز میکند (خانزاده و میرزایی کوتنایی، 2017). در پژوهش خانزاده و میرزایی کوتنایی (2017)، برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد و مقادیر ضریب آلفا برای خردهمقیاسهای مربوط به پدر 79/0 تا 91/0 و ضرایب آلفا 61/0 تا 91/0 برای خردهمقیاسهای مربوط به مادر و نیز ضریب آلفای 92/0 برای رابطهی کلی والدین به دست آمد. در پژوهش حاضر نیز پایایی این پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای نمرهی کل رابطهی والد-فرزند 81/0 به دست آمد.
دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام و با کمک نرمافزار آماری SPSS22 تحلیل گردید.
یافتهها
در جدول (1) شاخصهای توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
جدول 1. شاخصهای توصیفی و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
متغیرها |
میانگین |
انحراف معیار |
سازگاری اجتماعی |
سازگاری اجتماعی |
69 |
703/12 |
- |
بهزیستی روانشناختی |
715/67 |
725/9 |
**471/0 |
استقلال |
936/12 |
455/2 |
**344/0 |
تسلط بر محیط |
740/11 |
704/1 |
**536/0 |
رشد شخصی |
200/12 |
362/2 |
**271/0 |
ارتباط مثبت با دیگران |
431/9 |
001/2 |
*127/0 |
هدفمندی در زندگی |
673/10 |
643/2 |
058/0 |
پذیرش خود |
884/10 |
034/3 |
**58/0 |
رابطهی پدر و فرزند |
049/71 |
569/14 |
097/0 |
احساس مثبت |
656/19 |
893/3 |
**362/0 |
درگیری و آمیختگی پدر |
666/30 |
369/9 |
**229/0 |
ارتباطات |
449/16 |
548/6 |
*145/0 |
خشم |
277/4 |
087/2 |
**157/0- |
رابطهی مادر و فرزند |
063/99 |
159/17 |
**19/0 |
احساسات مثبت |
786/35 |
001/9 |
094/0 |
تنفر/گمگشتگی نقش |
284/8 |
155/4 |
**164/0- |
تعیین هویت |
978/19 |
050/4 |
**442/0 |
ارتباطات |
014/35 |
173/9 |
**327/0 |
با توجه به این جدول، بین نمرهی کل بهزیستی روانشناختی والدین (01/0P< ,47/0r=) و خردهمقیاسهای استقلال (01/0P< ,34/0r=)، تسلط بر محیط (01/0P< ,536/0r=)، رشد شخصی (01/0P< ,271/0r=)، ارتباط مثبت با دیگران (05/0P< ,127/0r=) و پذیرش خود (01/0P< ,58/0r=) با سازگاری اجتماعی فرزندان نوجوان رابطهی مثبت معناداری وجود دارد (05/0P<). همچنین رابطهی پدر و فرزند، رابطهی ابعاد درگیری و آمیختگی پدر (01/0P< ,229/0r=)، ارتباطات (05/0P< ,145/0r=)، خشم (01/0P< ,157/0r=)، رابطهی مادر و فرزند (01/0P< ,19/0r=) و ابعاد تنفر/ گمگشتگی نقش (01/0P< ,164/0r=)، تعیین هویت (05/0P< ,442/0r=) و ارتباطات (01/0P< ,327/0r=) با سازگاری اجتماعی فرزندان نوجوان دختر رابطهی معنادار وجود دارد. ارتباط سایر مؤلفهها با سازگاری اجتماعی فرزندان معنادار نبود (05/0P>). برای پیشبینی سازگاری اجتماعی از روی بهزیستی روانشناختی والدین و تعاملات والد-فرزند از رگرسیون چندگانه بهصورت گامبهگام استفاده شد که نتایج در جدول 2 ارائه شده است.
نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که پذیرش خود 34 درصد، تسلط بر محیط 4 درصد، ارتباطات مادر 3 درصد، احساس مثبت مادر 7 درصد، ارتباط مثبت با دیگران 5 درصد، خشم پدر 6 درصد و استقلال 4 درصد در پیشبینی سازگاری اجتماعی نقش دارند و در مجموع، این متغیرها قادرند 63 درصد از میزان تغییرات متغیر ملاک را پیشبینی کنند (630/0R2=).
جدول 2. خلاصهی مدل رگرسیون، تحلیل واریانس و مشخصههای آماری رگرسیون با روش گامبهگام سازگاری اجتماعی فرزندان بر اساس متغیرهای پیشبین
گام |
متغیرهای پیشبین |
مدل |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
F |
P |
R |
R2 |
ΔR2 |
1 |
پذیرش خود |
رگرسیون |
015/465 |
1 |
015/465 |
203/143 |
001/0 |
580/0 |
336/0 |
334/0 |
باقیمانده |
971/918 |
283 |
247/3 |
|
|
|
|
|
||
2 |
تسلط بر محیط |
رگرسیون |
174/527 |
2 |
587/263 |
754/86 |
001/0 |
617/0 |
381/0 |
377/0 |
باقیمانده |
812/856 |
282 |
038/3 |
|
|
|
|
|
||
3 |
ارتباطات مادر |
رگرسیون |
460/570 |
3 |
153/190 |
681/65 |
001/0 |
642/0 |
412/0 |
406 |
باقیمانده |
526/813 |
281 |
895/2 |
|
|
|
|
|
||
4 |
احساس مثبت مادر |
رگرسیون |
149/662 |
4 |
537/165 |
212/64 |
001/0 |
692/0 |
478/0 |
471/0 |
|
باقیمانده |
837/721 |
280 |
578/2 |
|
|
|
|
|
|
5 |
ارتباط مثبت با دیگران |
رگرسیون |
188/730 |
5 |
038/146 |
320/62 |
001/0 |
726/0 |
528/0 |
519/0 |
|
باقیمانده |
798/653 |
279 |
343/2 |
|
|
|
|
|
|
6 |
خشم پدر |
رگرسیون |
472/819 |
6 |
579/136 |
259/67 |
001/0 |
769/0 |
592/0 |
583/0 |
|
باقیمانده |
514/564 |
278 |
031/2 |
|
|
|
|
|
|
7 |
استقلال |
رگرسیون |
891/871 |
7 |
556/124 |
374/62 |
001/0 |
794/0 |
630/0 |
621/0 |
|
باقیمانده |
095/512 |
277 |
849/1 |
|
|
|
|
|
جدول 3. ضرایب رگرسیون گامبهگام سازگاری اجتماعی از روی متغیرهای پیشبین
شاخصها |
B |
خطای استاندارد b |
ß |
t |
P |
عدد ثابت (a) |
516/8 |
864/0 |
|
856/9 |
001/0 |
پذیرش خود |
409/0 |
043/0 |
562/0 |
467/9 |
001/0 |
تسلط بر محیط |
493/0 |
071/0 |
381/0 |
955/6 |
001/0 |
ارتباطات مادر |
119/0 |
014/0 |
496/0 |
553/8 |
001/0 |
احساس مثبت مادر |
113/0 |
014/0 |
460/0 |
917/7 |
001/0 |
ارتباط مثبت با دیگران |
453/0 |
050/0 |
411/0 |
986/9 |
001/0 |
خشم پدر |
342/0- |
045/0 |
323/0- |
625/7- |
001/0 |
استقلال |
271/0 |
051/0 |
301/0 |
325/5 |
001/0 |
با توجه به نتایج جدول 3، اثر پذیرش خود، تسلط بر محیط، ارتباطات مادر، احساس مثبت مادر، ارتباط مثبت با دیگران، خشم پدر، استقلال به ترتیب 562/0ß=، 381/0ß=، 496/0ß=، 460/0ß=، 411/0ß=، 323/0-ß= و 301/0ß = است که خشم پدر بهصورت منفی و بقیهی این متغیرها بهصورت مثبت، سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر را تبیین میکنند؛ یعنی با کاهش خشم پدر و افزایش سطوح پذیرش خود، تسلط بر محیط، ارتباطات مادر، احساس مثبت مادر، ارتباط مثبت با دیگران و استقلال؛ شاخص سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر افزایش مییابد.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش بهزیستی روانشناختی والدین و تعاملات والد-فرزند در تبیین سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر نوجوان انجام گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که بین نمرهی کل بهزیستی روانشناختی والدین و خردهمقیاسهای استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران و پذیرش خود با سازگاری اجتماعی فرزندان نوجوان رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. یافتهی دیگر پژوهش نشان داد که ارتباط رابطهی پدر و فرزند، رابطهی ابعاد درگیری و آمیختگی پدر، ارتباطات، خشم، رابطهی مادر و فرزند و ابعاد تنفر/گمگشتگی نقش، تعیین هویت و ارتباطات با سازگاری اجتماعی فرزندان نوجوان دختر معنادار است.
نتیجهی تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که به ترتیب، پذیرش خود، تسلط بر محیط، ارتباطات مادر، احساس مثبت مادر، ارتباط مثبت با دیگران، خشم پدر و استقلال در تبیین سازگاری اجتماعی فرزندان نقش دارند که این یافتهها همسو با نتایج پژوهشهای میرزایی کوتنایی و همکاران (2016)، ابوالمعالی حسینی و محمدی تبار کاسگری (2016)، درتالتاج تهرانی (2013)، دهقان و رسولی (2015)، خدابنده و همکاران (2015)، نیولند (2015)، هاسکت و ویلوگبی (2007) است.
در خصوص ارتباط بهزیستی روانشناختی والدین با سازگاری اجتماعی فرزندان باید اشاره کرد که آسیبشناسی روانی والدین، منجر به افزایش میزان افسردگی و سایر آسیبهای روانی در فرزندان میشود (بهر، بسنت و کمپبل، 2017) و فرزندان والدینی که مشکلات سلامت روانی دارند در معرض خطر فزایندهی مشکلات روانشناختی و تحولی هستند (ویگن گریف و پیترمن، 2016). پژوهشها در خصوص نمونههای بالینی کودک و نوجوان برآورد کردهاند که بیش از نیمی از کودکانی که تحت درمان بیماریهای روانپزشکی هستند صاحب والدینی با یک اختلال روانی بودهاند (میدلدروپ، وسلدجیک، هادزیاک، ورهالست، لیندوئر و دایلمن، 2016). بهزیستی روانشناختی والدین باعث میشود که فرزندان خوب تفکر کنند، پیشرفت اجتماعی داشته باشند و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی را بهخوبی بیاموزند، نگرش خوبی به زندگی و جامعه داشته باشند و سازگاری بیشتری در جامعه نشان دهند. در چنین خانوادههایی، فرزندان با الگو قرار دادن والدین میتوانند با هم توافق و هماهنگی پیدا کنند و بهراحتی با افراد دیگر و اجتماع ارتباط برقرار کند. در خانوادههایی که والدین بهزیستی روانشناختی پایینی دارند، فرزندان ازلحاظ عاطفی دچار مشکل میشوند و نمیتوانند ارتباط مناسبی با والدین و دیگران داشته باشند. بهزیستی و سلامت والدین، به فرزندان امنیت روانی و عاطفی میبخشد و زمینهی ورود آنها را به جامعه و دادوستدهای اجتماعی و ارتباط همهجانبه فراهم میکند.
در خصوص رابطهی تعاملات والد-فرزندی با سازگاری اجتماعی فرزندان باید اشاره کرد که مطالعات نشان داده که زمانی که والدین به مراقبت از فرزندان میپردازند از بهزیستی بالایی برخوردار هستند (آفری و رینالدی، 2014؛ موسیک، مییر و فلود، 2013). تعاملات والد-فرزند در سوءمصرف مواد (گلدبرگ-لونی و همکاران، 2015؛ لوک، فرهات، آینوتی و سیمونز-مورتون، 2010)، عزتنفس (پارک و کو، 2009)، افسردگی (یو و همکاران، 2006) و سازگاری تحصیلی (استیز، موسیتو و هررو، 2005؛ ریچ، آندرسون و کروگر، 2006) فرزندان نقش دارند. تعاملات والد-فرزندی در سازگاری روانشناختی فرزندان نیز نقش دارد (برد و پلی، 2017). تعامل مطلوب خانواده با سازشیافتگی فرزندان همراه است. خانواده هم کانون محبت و هم مرکز انضباط و اقتدار است. خانوادههایی که میتوانند رابطهی قوی مثبت با فرزندانشان ایجاد کنند، نظارت بهتری بر رفتارهای آنها خواهند داشت. هرچه تعامل و صمیمیت میان والدین با کودک بیشتر باشد، میزان مهارگری هم بیشتر است، چارچوبهای انضباطی و محدودیتها اعمال میشود و انتظارات مثبت و سازنده به فرزندان آموزش داده میشود (میرزایی کوتنایی و همکاران، 2016). برقراری روابط صمیمانهتر با نوجوان به رشد بهتر و سازگارتر نوجوان کمک خواهد کرد. ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده بهصورت تعاملات عاطفی و گفتگو و سعی در افزایش آن میتواند محیطی هماهنگ و آرامبخش را برای نوجوانان به وجود آورد و درنهایت به سازگاری و آرامش خاطر آنها کمک کند (دهقان و رسوالی، 2015).
همچنین، پژوهشها نشان داده که رابطهی محبتآمیز بین والدین و فرزندان عاملی جهت کاهش پرخاشگری فرزندان است (بروتمن، اونیل، هانگ، گولی، روزنفلت و شروت، 2009). اگر والدین نسبت به علائم کودکانشان حساس نباشند، آنها را حمایت نکنند، باعث ایجاد حس ناامنی در آنها میگردند و درنتیجه، کودک در ارتباط مؤثر با دیگران مشکلاتی خواهد داشت. طرد شدن کودک از سوی والدین، بر ادراک او از خود و دیگران تأثیر گذاشته و مانع برقراری یک رابطهی مؤثر با دیگران میگردد (میرزایی کوتنایی و همکاران، 2016) که این مسئله میتواند منجر به کاهش سازگاری اجتماعی فرزندان شود. تعامل مطلوب بین فرزندان و والدین باعث میشود که محیط امن و سرشار از محبت و مهرورزی برای فرزند فراهم شود و درنتیجه، احساس شایستگی کرده و خودکارآمدی بالایی خواهد داشت و مشکلات رفتاری کمتر خواهد بود.
نتایج پژوهش حاضر میتواند برای روانشناسان و مشاوران کودک و نوجوان کاربردهای بالینی داشته باشد و در درمان ناسازگاریهای فرزندان با تکیه بر بهزیستی روانشناختی والدین و
تعاملات والد-فرزندی مؤثر واقع شود. پارهای از کاستیهای پژوهش حاضر به شرح زیر بود: نخست، جمعیت موردبررسی، فرزندان نوجوان بودند، ازاینرو تعمیم آنها به کودکان و جمعیتهای دیگر با محدودیت روبرو است؛ از این رو پیشنهاد میشود بررسیهای مشابه بر روی سایر گروهها ازجمله کودکان انجام گیرد. دوم، به دلیل اینکه نمونهی موردبررسی نوجوانان دختر بودند، امکان مقایسه تفاوتهای جنسیتی وجود نداشت، لذا پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی تفاوتهای جنسیتی مدنظر قرار داده شوند. انجام چنین اقداماتی ممکن است الگوهای جدیدی از همبستگیها را آشکار سازد که میتواند نظریههای ما را بهطور ثمربخشی گسترش دهد.
Abolmaali, A., Hoseini, KH. and Mohammaditabar Kasgari, F. (2016). A study of the role of mothers’ personality traits and psychological well-being in predicting the anxiety and depression of elementary school girls. The women and family cultural education, 11(37), 113-132.
Amani, R., Etemadi, O., Fatehi Zadeh, M., Bahrami, F. (2012). The Relationship of Attachment Styles and Social Adjustment. CPAP, 2 (6), 15-26.
Bahadori Khosroshahi, J., Hashemi Nosratabad, T. (2012). The relationship between hopefulness and resiliency with psychological well- being: a study in the university students. Joutnal of clinical psychology andishe va rafter, 6(22), 41-50.
Bahari, S., Farkish, C. (2009). The Relationship between Ego-Identity Status and Attachment Styles with Psychological Well-beings among Youngesters. The Journal of Modern Thoughts in Education, 4(2), 65-49.
Behere, A. . Basnet, P. & Campbell, P. (2017). Effects of Family Structure on Mental Health of Children: A Preliminary Study. Indian Psychology Medicine, 39(4): 457–463. [DOI: 10.4103/0253-7176.211767] [PMid:28852240] [PMCid: PMC5559994]
Bireda, A. D. & Pillay, J. (2017). Perceived parent–child communication and well-being among Ethiopian adolescents. International Journal of Adolescence and Youth, 23(1), 109-117. [DOI:10.1080/02673843.2017.1299016]
Brotman, L. M. O’Neal, C. R. Huang, K-Y. Gouley, K. K. Rosenfelt, A. Shrout, P. E. (2009). An experimental test of parenting practices as a mediator of early childhood physical aggression. J Child Psychol Psychiatry, 50(3), 235–45. [DOI:10.1111/j.1469-7610.2008.01929.x] [PMid:19220626]
Carnes- Holt, K. (2012). Child- parent relationship therapy for adoptive families. Family Journal, 4, 419- 42. [DOI:10.1177/1066480712451242]
Davalos, D. B. Chavez, E. L. & Guardiola, R. J. (2005). Effects of perceived parental school support and family communication on delinquent behaviors in Latinos and White non-Latinos. Cultural Diversity and Ethnic Minority Psychology, 11, 57–68. [DOI:10.1037/1099-9809.11.1.57] [PMid:15727495]
Dehghan, M., Rasooli, A. (2015). The role of parent-child conflict and attributional styles in prediction of social adjustment in adolescent girls. Journal of Health Breeze, 4(3), 21-27.
Donaldson, A. E. Gordon, M. S. Melvin, G. A. Barton, D. A. & Fitzgerald, P. B. (2014). Addressing the needs of adolescents with treatment resistant depressive disorders: A systematic review of rTMS. Brain Stimulation, 7(1), 7–12. [DOI:10.1016/j.brs.2013.09.012] [PMid:2452750]
Doraltaj Tehrani, F. S., (2013). The quality of parent-child relationship and its relationship with adjustment, self-esteem, and academic achievement in adolescent girls. Masters Degree in education science, Al-Zahra University. Faculty of Education and Psychology.
Emami, T., Fatehizadeh, M., Abedi, M. (2006). Studying and comparing the effectiveness of cognitive-behavioral and parents training how to on methods increase self-esteem in Isfahan Junior high schools. CPAP, 1 (19), 65-74.
Esteyez, E. Musitu, G. & Herrero, J. (2005). The influence of violent behaviour and victimization at school on psychological distress: The role of parents and teachers. Adolescence, 40, 183–195.
Fine, M. A., Moreland, J. R., & Schwebel, A. I. (1983). Long-term effects of divorce on parent-child relationships. Developmental Psychology, 19, 703–713. [DOI:10.1037/ 0012-1649.19.5.703]
Hossein Khanzadeh, A., Mirzaei, F. (2017). The role of family cohesion and parent-child interaction in explanation students' self-esteem. The Journal of New Thoughts on Education, 13(1), 115-136.
Gentzler, A. L. Contreras-Grau, J. M. Kerns, K. A. & Weimer, B. L. (2005). Parent–child emotional communication and children's coping in middle childhood. Social Development, 14, 591-612. [DOI:10.1111/j.1467-9507.2005.00319.x]
Goldberg-Looney, L. D. Sánchez-SanSegundo, M. Ferrer-Cascales, R. Smith, E. R. Albaladejo-Blazquez, N. & Perrin, P. B. (2015). Adolescent drinking in Spain: Family relationship quality, rules, communication, and behaviors. Children and Youth Services Review, 58, 236–243. [DOI:10.1016/j. childyouth.2015.09.022]
Guilamo-Ramos, V. Jaccard, J. Dittus, P. & Bouris, A. M. (2006). Parental expertise, trustworthiness, and accessibility: Parent–adolescent communication and adolescent risk behavior. Journal of Marriage & Family, 68, 1229–1246. [DOI:10.1111/j.1741-3737.2006.00325.x]
Haskett, M. E. Willoughby, M. (2007). Paths to child social adjustment: parenting quality and children's processing of social information. Child Care Health Development, 33(1), 67-77. [DOI:10.1111/j.1365-2214.2006.00627.x] [PMid: 17181755]
Hossein khanzadeh, A., Mirzaei, F. (2017). The role of family cohesion and parent-child interaction in explanation students' self-esteem. The Journal of New Thoughts on Education, 13(1), 115-136.
Jaureguizar, J. Bernaras, E. Bully, P. Garaigordobil, M. )2018). Perceived parenting and adolescents’ adjustment. Psicologia: Research and Review, 48(6),1540-53. [DOI:10. 1186/s41155-018-0088-x]
Khodabandeh, M., Beyramnezhad, H., Mokaram, F., & Talayi, Farzneh. (2015). The relationship between self-esteem and mental health with psychological well-being in parents of normal and educable children. Third National Conference on Sustainable Development in Educational Sciences and Psychology, Social and Cultural Studies.
Khojasteh Mehr, R., Abbaspour, Z., Koraei, A., Kochaki, R. (2012). The effect of a "Succeeding in School" program on the academic performance, academic self-concept, attitude towards school, learning how to succeed in school and social adjustment of school students. Journal of School Psychology, 1(1), 27-45.
Levin, K. A. Dallago, L. & Currie, C. (2012). The association between adolescent life satisfaction, family structure, family affluence and gender differences in parent–child communication. Social Indicators Research, 106, 287–305. [DOI:10.1007/s11205-011-9804-y]
Luk, J. W. Farhat, T. Iannotti, R. J. & Simons-Morton, B. G. (2010). Parent–child communication and substance use among adolescents: Do father and mother communication play a different role for sons and daughters? Addictive Behaviors, 35, 426–431. [DOI:10.1016/j.addbeh. 2009.12.009] [PMid:20060651] [PMCid:PMC2830386]
Middeldorp, C. M. Wesseldijk, L. W. Hudziak, J. J. Verhulst, F. C. Lindauer, R. J. L, Dieleman GC. (2016). Parents of children with psychopathology: psychiatric problems and the association with their child's problems. European child & adolescent psychiatry. 25(8),919–27. [DOI:10.1007/s00787-015-0813-2] [PMid:26757722] [PMCid: PMC4967089]
Mirzaei, F., Shakerinia, I., Asghari, F. (2016). The Associations between Parent-Child Relation ship and Aggressive Behavior among Students. Jcmh, 2 (4), 21-34. [DOI:10.21859/jgn.2.4.22]
Musick K, Meier A, Flood S. (2013). Mother’s time with children and subjective wellbeing. New Orleans, Louisiana: Presented at the Population Association of America.
Naveedy, A. (2009). The Efficacy of Anger Management Training on Adjustment Skills of High School Male Students in Tehran. IJPCP, 14 (4), 394-40.
Newland, L. A. (2015). Family well‐being, parenting, and child well‐being: Pathways to healthy adjustment. Clinical psychologist, 19(1), 3-14. [DOI:doi.org/10.1111/cp.12059]
Offrey, L. D. & Rinaldi, C. M. (2014). Parent–child communication and adolescents’ problem-solving strategies in hypothetical bullying situations. International Journal of Adolescence and Youth, 1–17. [DOI:10.1080/ 02673843.2014.884006]
Park, H. S. & Koo, H. Y. (2009). The buffering effect of parent–child communication in the relationship between stress and suicidal ideation for Korean adolescents. Journal of Korean Academy of Psychiatric and Mental Health Nursing, 18, 87–94.
Rahiminejad, A., Khodayarifard, M., Abedini, Y., Paknejad, M. (2014). Surveying the Relation of Shahed Stu-dents’ Cognition of Academic Atmos-phere, and Their Individual and Family characteristics with Social Compatibility. CPAP, 2 (9), 85-94.
Riesch, S. K. Anderson, L. S. & Krueger, H. A. (2006). Parent–child communication processes: Preventing children's health-risk behavior. Journal for Specialists in Pediatric Nursing, 11, 41–56. [DOI:10.1111/j.1744-6155.2006.00042.x] [PMid:16409505]
Ryff, C. D. (1989). Happiness is everything, or is it? Exploration on the meaning of psychological wellbeing. Journal of Personality and Social Psychology, 57, 1069-1081. [DOI:10.1037/0022-3514.57.6.1069]
Saghi, MH., Rajaei AR. (2009). The relation between juveniles’ perception of family performance and their adjustment. Joutnal of clinical psychology andishe va rafter, 3(10), 71-82.
Shankar Srivastava, P. )2018). Social adjustment problems of school going academic achievers. International Journal of Academic Research and Development, 3(1), 164-166.
Sinha, A. K. P., & Singh, R. P. (1993). The adjustment Inventory for school students (AISS). Agra. National Psychological Corporation.
Taheri, M. (2011). The Relationship between Parental Marital Adjustment and Parent-Child Relationship with Self-esteem and Social Skills in Adolescent. Masters Degree in Clinical Psychology - Family Therapy, University of Science and Culture.
Thapar, A. Collishaw, S. Pine, D. & Thapar, A. (2012). Depression in adolescence. Lancet, 379, 1056–1067. [DOI:10.1016/ S0140-6736(11)60871-4]
Waite, P. & Creswell, C. (2014). Children and adolescents referred for treatment of anxiety disorders: Differences in clinical characteristics. Journal of Affective Disorders, 167, 326–332. [DOI:10.1016/j.jad.2014.06.028] [PMid:25016489] [PMCid: PMC4147961]
Wiegand-Grefe, S. Petermann, F. (2016). Children of Mentally Ill Parents. Kindheit und Entwicklung, 25(2), 63–7. [DOI:10.1026/0942-5403/a000190]
Yu, S. Clemens, R. Yang, H. Li, X. Stanton, B. Deveaux, L. … Harris, C. (2006). Youth and parental perceptions of parental monitoring and parent–adolescent communication, youth depression, and youth risk behaviours. Social Behavior and Personality: An International Journal, 34, 1297–1310. [DOI:10.2224/sbp. 2006.34.10.1297]
Zubrick, S. R. Hafekost, J. Johnson, S. E. Sawyer, M. G. Patton, G. & Lawrence, D. (2017). The continuity and duration of depression and its relationship to nonsuicidal self-harm and suicidal ideation and behavior in adolescents 12–17. Journal of Affective Disorders, 220, 49–56. [DOI:10. 1016/j.jad.2017.05.050] [PMid:28595098]
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |