1- دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران جنوب، ایران ، St_f_naghash@azad.ac.ir
2- استادیار گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران جنوب، ایران
متن کامل [PDF 1092 kb]
(1417 دریافت)
|
چکیده (HTML) (4869 مشاهده)
متن کامل: (1213 مشاهده)
مقدمه
در طول دهههای گذشته، پژوهشهای زیادی در مورد باورهای خرافی[1] انجام شده است که روشن میسازد، خرافه صرفاً وسیلهای برای تفسیر افسانه نیست و فراتر از آن، برای دستیابی به انواع مزایای احساسی و اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد و بهطور قابلتوجهی بر تصمیمهای روزمره و رفتار افراد تأثیر میگذارد. باور به چشمزخم، خرافهای گسترده در جوامع کشاورزی و روستایی که تمایل دارند سطوح بالایی از نابرابری ثروت مادی و اقتصاد معیشتی آسیبپذیر را حفظ کنند، نقش مهمی ایفا میکند (گرشمان، ۲۰۱۵).
بیشترین مراجعات در مواردی مانند مشکلات بارداری، زایمان، سقط، مردهزایی یا درد اعضا، نشان میدهد که باورهای خرافی در مورد سلامتی و بیماری افراد نیز تأثیر دارد (شاهسواری و بیات، 2012). خشونت شدید، آدمربایی، تجاوز و استثمار جنسی کودکان و ازدواج فرزند مبتنی بر فرقه که توسط افراد مختلف و گروههای توطئهگر در جمهوری دموکراتیک کنگو از طریق طلسم و باورهای خرافی انجام شده است (کاشروا و تویکریز، ۲۰۱۸) نشان میدهد تا زمانی که تفاوت خاصی بین باورهای خرافی و ارزشهای احساسی و واقعیت درک نشود، ممکن نیست بهبود واقعی دیده شود، چراکه با افزایش منطق و عقل سلیم، ممکن است که در باورهای خرافی تأثیر دیده شود (بارت، 2000)؛ لذا درک این پدیده، پدیدهای نه محدود به مردمان سرزمینهای دور، بلکه مربوط به همهی آدمیان، کوشش ارزندهای است.
کمپبل[2] (1996 نقل از دلاکریس و گیلارد، 2008)، خرافه را یک پیوند علّی اشتباه بین دو واقعیت مستقل میداند که از دیدگاه منطقی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. این علّیت غلط، پایهای برای بسیاری از خرافات است. از طرفی نقطهی شروع باورهای خرافی، ترس و اضطراب است و آنچه باورهای خرافی را تداوم میبخشد بهبود ترس و اضطراب است. افراد هنگام تصمیمگیری، خود را در معرض خطر میدانند تا جایی که فکر میکنند، باورهای خرافی به نفع آنهاست (ژانگ، 2012). عدم اطمینان در مورد نتایج آینده و حس نیاز انسان به مهار خود و جهان به شکلی منظم و قابل پیشبینی، تعیینکنندهی مهم و منشأ خرافه است و منجر به مهارگری و تعامل در رفتار خرافی میشود. هنگامیکه احساس مهار خود با تهدید واقعی (مانند از دست دادن یکی از عزیزان، تحمل یک فاجعهی طبیعی و غیره) کاهش یابد، ناراحتی و اضطراب تجربهشده، بهوسیلهی منابع بیرونی به احساس مهار خود باز میگردد. اقدامات تکراری که سبب افزایش احساس مهارگری شخصی میشوند، منجر به باورهای خرافی میگردند (اسپیرز، ۲۰۱۳).
راتر[3] (۱۹۵۴، نقل از شولتز و شولتز، 2013) تجربهی درجهای از احساس مهارگری که هر فرد گزارش میدهد را با دو موضع درونی و بیرونی از مفهوم مسندمهارگری[4] مشخص کرد. بدین ترتیب که افراد با مسندمهارگری درونی، بر این باورند که رویدادها محصول رفتار خود هستند و افراد با مسندمهارگری بیرونی بر این باورند که رویدادها محصول شانس یا نفوذ دیگران بهطور خاص هستند. از طرفی الگوهای رفتاری یا فرایندهای فکری نابهنجار[5] یا سازشنایافته و هرگونه انحراف از کنش بهنجار که شاخص اختلال بدنی یا روانی است، مجموعه علائمی به شمار میآیند که نشانههای مرضی[6] نامیده میشوند (انجمن روانشناسی آمریکا، 2012). امروزه نشانههای مرضی تنها بهمنزلهی علامت بیماری که ناشی از ضایعهی عضوی و نارساکنشوری فیزیولوژی است تلقی نمیشوند بلکه رفتارهایی معنادار هستند که معنای آن را باید در روابط کنونی فرد با محیط، با خود و در تعارضهای درونیشدهای که بهصورت ساخت[7] سازمان یافتهاند، جستجو کرد (دادستان، 2013).
شناخت نشانههای مرضی میتواند بهمنظور ارزیابی مقدار شیوع آشفتگیهای روانشناختی، تعیین روند تحول آنها و تحول فرضیههای سببشناختی بهکار رود (کانینو، برد، روبی، استیپس و براو، 1995). بهطورکلی اگر خرافات را حاصل اشتباه و راهی برای مهار ترس، ناامنی و اضطراب بدانیم، سؤال پژوهش حاضر این است آیا مسندمهارگری و نشانههای مرضــی با باورهای خرافــی رابطه دارند؟
روش
طرح پژوهشی
طرح پژوهشی مطالعهی حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود.
شرکتکنندگان
جامعهی آماری در این پژوهش زنان عضو در سرای محلههای مختلف تهران بودند که پس از هماهنگی با مسئولان محترم سراهای هر محله و علاقهی افراد در این پژوهش شرکت نمودند. حجم نمونه 220 نفر بر اساس روش تعیین حجم نمونهی استیونز (1996 نقل شوماکر و لومکس، 2009) برآورد شد. روش نمونهبرداری خوشهای و سپس دردسترس بود. توزیع جمعیتشناختی گروه نمونه در جدول 1 آمده است. میانگین سنی زنان در گروه نمونه برابر 35/32 با انحراف استاندارد 124/4 بود که در دامنهی سنی 23 تا 45 سال قرار داشتند. مشخصات وضعیت تحصیلی و تأهل گروه نمونه به تفکیک شغل در جدول 1 آمده است.
تحلیل دادهها در سطح توصیفی با محاسبهی میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با محاسبهی ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندمتغیری انجام شدند. توزیع دادهها بهنجار و هیچیک از متغیرهای پژوهش انحراف جدی از توزیع بهنجار نداشتند. بهمنظور بررسی رابطهی باورهای خرافی با مسندمهارگری (درونی بودن، وابسته به شانس بودن و وابسته به افراد قدرتمند بودن) و نشانههای مرضــــــی (افسردگــــی، اضطراب، بدنیســـــازی، وسواس- بیاختیاری، حساسیت در روابط متقابل، پرخاشگری، افکار پارانوییدی، هراس و روانگسستهگرایی) در گروه نمونهی آزمون همبستگی گشتاوری پیرسون اجرا شد. پیش از اجرای آزمون همبستگی گشتاوری پیرسون مفروضههای آن بررسی شده است. با اطمینان از برقراری مفروضههای آزمون همبستگی پیرسون، جهت آزمون فرضیههای پژوهش و بررسی رابطهی باورهای خرافی با مسندمهارگری و نشانههای مرضی این آزمون اجرا و نتایج حاصل از اجرای آن در جدول 3 منعکس شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در جدول 3 نشان میدهد، بین باورهای خرافی با زیرمقیاسهای وابسته به شانس بودن (380/0=r و 001/0>P) و وابسته به افراد قدرتمند بودن (302/0= r و 001/0>P) از مسندمهارگری رابطهی مثبت معنادار وجود دارد؛ اما باورهای خرافی با زیرمقیاس درونی بودن (011/0-= r و 05/0<P) از مسندمهارگری رابطهی معنادار ندارد. بر اساس این یافتهها فرضیهی اول پژوهش «مسندمهارگری درونی با باورهای خرافی رابطهی معکوس دارد» رد میشود، اما فرضیهی دوم پژوهش «مسندمهارگیری بیرونی با باورهای خرافی رابطهی مستقیم دارد» تأیید میشود.
افزون بر آن نتایج نشان میدهند (جدول 3) بین باورهای خرافی با تمام ابعاد نشانههای مرضی رابطهی مثبت و معنادار دارد. بین باورهای خرافی با نشانههای افسردگی (356/0=r و 001/0>P)، اضطراب (301/0= r و 001/0>P)، بدنیسازی (292/0= r و 001/0>P)، وسواس بیاختیاری (275/0= r و 001/0>P)، حساسیت در روابط متقابل (304/0= r و 001/0>P)، پرخاشگری (296/0= r و 001/0>P)، افکار پارانوییدی (333/0= r و 001/0>P)، هراس (209/0= r و 01/0>P) و روانگسستهگرایی (263/0= r و 001/0>P) رابطهی مثبت معنادار وجود دارد؛ بنابراین، رابطهی مستقیم نشانههای مرضی با باورهای خرافی دارند، فرضیهی سوم پژوهش، بر اساس یافتههای آزمون همبستگی پیرسون تأیید میشود. سپس بهمنظور بررسی نقش مسندمهارگری و نشانههای مرضی در باورهای خرافی از آزمون رگرسیون چندگانه بهصورت همزمان استفاده شد.
نتایج آزمون تحلیل رگرسیون چندگانهی استاندارد در جدول 4 نشان میدهند زیرمقیاس وابسته به شانس بودن (661/3=t و 001/0>P) بهصورت مثبت، سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی دارند، اما زیرمقیاسهای درونی بودن (156/0-=t و 05/0<P) و وابسته به افراد قدرتمند بودن (247/0=t و 05/0<P) سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی ندارند. افزون بر آن نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه (جدول 4) نشان دادند زیرمقیاس وابسته به شانس بودن (059/0=R2) بهتنهایی توانایی تبیین 6 درصد از واریانس باورهای خرافی را بهصورت مثبت دارد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه در جدول 5 برای پیشبینی باورهای خرافی با نشانههای مرضی (244/4=F و 001/0>P) معناداری مدل را تأیید میکنند. بر این اساس نشانههای مرضی پیشبینی کننده معناداری برای باورهای خرافی هستند. بر اساس ضریب تعیین بهدستآمده (R2) نشانههای مرضی 15 درصد از واریانس باورهای خرافی را تبیین میکنند. نقش هر یک از نشانههای مرضی در تبیین باورهای خرافی در جدول 5 نشان داده شده است.
نتایج آزمون تحلیل رگرسیون چندگانهی استاندارد در جدول 5 نشان میدهند نشانههای افسردگی (272/2=t و 05/0>P) بهصورت مثبت سهم یگانه و معناداری در تبیین باورهای خرافی دارند، اما سایر نشانههای مرضی سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی ندارند. افزون بر آن نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه (جدول 5) نشان داد نشانههای افسردگی (0.024=R2) بهتنهایی 2 درصد از واریانس باورهای خرافی را بهصورت مثبت تبیین میکند. این یافتهها نشان دادند مسندمهارگری (تبیین 14 درصد) و نشانههای مرضی (تبیین 15 درصد) توانایی پیشبینی باورهای خرافی را دارند.
نقش هر یک از زیرمقیاسهای مسندمهارگری و نشانههای مرضی در تبیین باورهای خرافی در جدول 6 بررسی شده است. نتایج نشان دادند مسندمهارگری بهتنهایی 14 درصد و نشانههای مرضی 15 درصد از واریانس باورهای خرافی را تبیین میکنند. همچنین این دو متغیر (مسندمهارگری و نشانههای مرضی) بهصورت همزمان توانایی تبیین 22 درصد از واریانس باورهای خرافی را دارند. این یافتهها فرضیهی پژوهش مبنی بر اینکه مسندمهارگری و نشانههای مرضی میتوانند باورهای خرافی را پیشبینی کنند را تأیید میکنند.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی رابطهی مسندمهارگری، نشانههای مرضی و باورهای خرافی بود. یافتههای پژوهش حاضر نشان دادند باورهای خرافی با زیرمقیاس درونی بودن از مسندمهارگری رابطهی معنادار ندارند. بین باورهای خرافی و زیرمقیاسهای وابسته به شانس بودن و وابسته به افراد قدرتمند بودن از مسندمهارگری رابطهی مستقیم وجود دارد و همچنین زیرمقیاس وابسته به شانس بودن بهصورت مثبت سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی دارد. بین باورهای خرافی با تمام ابعاد نشانههای مرضی رابطهی مستقیم و معنادار وجود دارد و همچنین نشانههای افسردگی بهصورت مثبت سهم یگانه و معناداری در تبیین باورهای خرافی دارد. با توجه به معنادار نبودن رابطهی بین مسندمهارگری درونی و باورهای خرافی، فرضیهی اول پژوهش رد شد و با توجه به تأیید رابطهی مستقیم و معنادار بین مسندمهارگری بیرونی و باورهای خرافی و همچنین تأیید رابطهی مستقیم و معنادار بین نشانههای مرضی و باورهای خرافی، فرضیههای دوم و سوم پژوهش تأیید شد.
افزون بر این، نتایج نشان دادند مسندمهارگری بهتنهایی 14 درصد و زیرمقیاس وابسته به شانس بودن بهصورت مثبت سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی دارد، اما زیرمقیاسهای درونی بودن و وابسته به افراد قدرتمند بودن سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی ندارند. زیرمقیاس وابسته به شانس بودن بهتنهایی توانایی تبیین 6 درصد از واریانس باورهای خرافی را بهصورت مثبت دارد و نشانههای مرضی بهتنهایی 15 درصد از واریانس باورهای خرافی را تبیین میکنند. همچنین این دو متغیر (مسندمهارگری و نشانههای مرضی) بهصورت همزمان توانایی تبیین 22 درصد از واریانس باورهای خرافی را دارند. یافتهها، فرضیهی پژوهش را مبنی بر اینکه مسندمهارگری و نشانههای مرضی میتوانند باورهای خرافی را پیشبینی کنند تأیید میکنند.
بهعلاوه، یافتههای پژوهش حاضر نشان دادند که بین مسندمهارگری درونی با باورهای خرافی رابطهی معنادار وجود ندارد. این یافته ضمن رد فرضیهی اول، با نتیجهی پژوهش (رایت[16] و اردل[17]، 2008) همسو است. در تبیین این یافته میتوان به نظریهی مسندمهارگری راتر (۱۹۶۳، نقل از شولتز و شولتز، 2013) استناد کرد. ازآنجاییکه مسندمهارگری درونی به ادراک فرد از توانایی خود برای مهار نتایج رویدادهای زندگی و به انتظار فرد از اینکه رفتار او وابسته به عوامل درونی مانند رفتار خود و خصوصیات شخصی خود اشاره دارد؛ لذا افرادی که دارای مسندمهارگری درونی هستند اعتقاد دارند که مهار کاملی بر زندگی خود داشته و مطابق با همین باور رفتار میکنند.
دیگر یافتهی پژوهش حاضر نشان داد که بین باورهای خرافی و مسندمهارگری بیرونی رابطهی مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین زیرمقیاس وابسته به شانس بودن بهصورت مثبت سهم یگانهی معناداری در تبیین باورهای خرافی دارد. این یافته ضمن تأیید فرضیهی دوم با نتایج پژوهشهای استنک و تیلور (2004)، برگر و لین (2005)، صلیبا (2011)، ساگون و کارولی (2014) و شریواستاو (2018) همسو است. در تبیین این یافتهها به بیان فروید[18] (۱۹۰4، نقل از مایلی و ربرتو، 2009) خرافات حاصل فرافکنی ساختهای شخصیت به جهان بیرون است که در ادراک حسی افراد تأثیر گذاشته و موجب نگرش افراد به جهان پیرامون میشود. سبک دریافت اطلاعات و پردازش آن در حیطهی شخصیت قرار دارد و گرایشهای واکنشی یا رگههای شخصیت، نحوهی دریافت و پردازش اطلاعات را در افراد متمایز میکند. مسندمهارگری بهعنوان رگهی شخصیت، گرایش واکنشی متفاوتی را در افراد ایجاد میکند و میتوان تبیین کرد افراد با مسندمهارگری بیرونی گرایش به باور خرافی داشته و مسندمهارگری بیرونی پیشبینیکنندهی باورهای خرافی است.
همچنین زیرمقیاس وابسته به شانس بودن بهصورت مثبت سهم یگانه و معناداری در تبیین باورهای خرافی دارد. به بیان کمپبل (1996، نقل از دلاکریس، 2008) هر رویداد نتیجهی ترکیبی از نیروهای قابلمهار و غیرقابلمهار است و منشأ خرافه، احساس نیاز افراد به مهار شخصی خود و جهان به شکلی منظم و قابل پیشبینی است. هنگامیکه احساس مهار شخصی فرد، با تهدید واقعی شامل ناگهان از دست دادن یکی از عزیزان، تحمل فاجعهای طبیعی یا مشارکت در بازیهای وابسته به شانس تهدید شود، ناراحتی و اضطراب تجربهشده، بهوسیلهی منابع بیرونی به احساس مهار خود بازمیگردد. در افراد خرافی، عدم اطمینان در مورد نتایج آینده و تمایل به مهار تعیینکنندهی مهم خرافه است و منجر به تعامل در رفتار خرافی میشود. لنگر[19] (۱۹۷۵، نقل از ساگون و کارولی، 2014) اظهار داشت که بهطورکلی مردم تمایل دارند خود را بهعنوان علت رویدادها ببینند حتی در شرایطی که آنها بر رویداد تأثیر نمیگذارند. افراد رفتار خرافی را انجام میدهند تا شرایطی را تحت مهار قرار دهند که در حقیقت تحت مهار آنها نیستند و بنابراین در چنین شرایطی مردم احتمالاً به توهم مهار و خرافه، بیشتر وابسته خواهند بود.
سرانجام، دیگر یافتهی پژوهش حاضر نشان داد که بین باورهای خرافی با تمام ابعاد نشانههای مرضی رابطهی مستقیم و معنادار وجود دارد. این یافته ضمن تأیید فرضیهی سوم با نتایج پژوهش سیکا، نوارا و ساناوی (2002) همسو است. در تبیین این یافتهها میتوان به رویآورد روانپویشی استناد کرد که بر اساس آن پدیدههای روانی، نتیجهی تعارض نیروهای کشانندهای و عدم سازشپذیری یا عدم توانایی برقراری تعادل بین نیازهای کشانندهای و واقعیت است. فروید (۱۹۰۵ نقل از دادستان، 2013) نشانههای مرضی را دربرگیرندهی تعارض در فعالیت کشانندهای فرد و انتقال را بیان مستقیم امیال سرکوبشده دانست و بر این اساس نشانههای مرضی و انتقال را ازلحاظ ماهیت یکسان و دارای مبنا و فرایند انحلال مشابهی دانست. فروید (۱۹۰4 نقل از مایلی و ربرتو، 2008) باور خرافی را حاصل فرافکنی تعارضها، سرکوفتگیها و انگیزشهای درونی به جهان بیرونی میداند که در ادراکهای حسی افراد تأثیر گذاشته و نقش اساسی در بنا کردن جهان پیرامون آنان دارد. افراد خرافی تعارضها، سرکوفتگیها و انگیزشهای درونی را به جهان بیرون فرافکنی کرده و انگیزش اَعمال تصادفی خود را در دنیای بیرون جستجو کرده، تصادفها و اتفاقها را خرافهوار تعبیر میکنند.
همچنین یافتهها در پژوهش حاضر نشان داد، نشانههای افسردگی بهصورت مثبت سهم یگانه و معناداری در تبیین باورهای خرافی دارد که با نتایج پژوهشهای نجاد و پویا (۲۰۰۸) و کیم، الگرن و برنارد (۲۰۱۴) همسو است. در تبیین این یافته، مجموعهی پیشینهی روانشناسی شناختی، حول محور فرضیهای کلی است که برحسب آن، افراد افسرده دارای مشکلاتی در پردازش تجارب هستند. فکر افسرده در ساخت شناختی عمیقی ریشه دارد که بهصورت خطاهای منطقی آشکار میشود و وجه مشترک این خطاها تفسیر بدبینانهی تجربههای زندگی است (رزنتال، 1966).
در خصوص محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان اشاره کرد که جامعهی آماری این پژوهش زنان عضو در سرای محلههای تهران در سه منطقهی 1، 4 و 8 و در بازهی سنی 23 تا 45 سال بودند و بهاینترتیب در تعمیم نتایج به سایر جمعیتها و گروههای سنی دیگر لازم است احتیاط شود. همچنین با توجه به ابزار پژوهش حاضر که از نوع خودگزارشدهی است و خطاهای خاص خود را داراست ازجمله ابهام در درک مفهوم سؤالها توسط آزمودنیها، لازم است در تعمیم نتایج احتیاط صورت پذیرد. با توجه به محدودیتهای اشارهشده، استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی و روش مصاحبه و مشاهده همراه با آزمون میتواند معایب و کاستیها را کاهش دهد. آموزشهای عمومی از طریق رسانههای مردمرس، همانند رادیو و تلویزیون میتوانند در اصلاح باورهای غلط و ترویج تفکر انتقادی نقشی مثبت و اساسی داشته باشد و میتوان از این طریق با تغییر نگرشهای غلط برگرفته از فرهنگ به پویایی و رشد جامعه دست یافت.
همچنین با توجه به اینکه نشانهی افسردگی سهم یگانهای در پیشبینی باورهای خرافی داشت پیشنهاد میشود به بررسی این بُعد از نشانههای مرضی در افراد خرافی پرداخته و در صورت محرز شدن افسردگی، از طریق آموزش روشهای شاد زیستن در جهت اصلاح باورهای خرافی افراد اقدام نمود. همچنین پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی بهمنظور آگاهی از تأثیر باورهای خرافی بر سلامت افراد، نقش باورهای خرافی در شکلگیری یا تشدید نشانههای مرضی، مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد.
قدردانی: بر خود لازم میدانیم تا از تمام بانوان عزیز، مسئولان محترم سراهای محله که در انجام این پژوهش مشارکت و همکاری داشتند، صمیمانه تشکر و قدردانی نماییم.
تعارض منافع: برحسب مدارک، در این مقاله هیچگونه تعارض منافع از سوی نویسندگان گزارش نشده است.
حامی مالی: این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده اول مقاله است. |
Acar, T. (2014). The Struggle of Measurement of Attitudes Related to the Superstitious Beliefs. Journal of Education and Practice, 5(21), 222-1735.
Alizadeh, T., Farahani, M., Shahraray, M. & Alizadegan, Sh. (2005). The relationship between self-esteem and control source with infertility stress in infertile men and women. Journal of Fertility and Infertility, 194-204. [In Persian, 1384]
American Psychiatric Association (2014). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-5). Translated by F. Reza'i, and others. Tehran: Arjmand Publications. [In Persian, 1393]
American Psychological Association (2012). Descriptive culture of the American Psychological Association. (APA) Editor G. R. R. Vandbus. Tehran: Aras Publications. [In Persian, 1391]
Arslan, M. (2010). Paranormal İnanc Olceğinin Turkce Versiyonunun Geliştirilmesi: Gecerlik ve Guvenirlik. Calışması, İ.Ü. İlahiyat Fakültesi Dergis, 1(2), 23–40.
Barrett, J. L. (2000). Exploring the Natural Foundations of Religion. Trends in Cognitive Science, 4 (1), 29-34. [DOI:10.1016/S1364-6613(99)01419-9]
Burger, J. M., & Lynn, A. L. (2005). Superstitious behavior among American and Japanese professional baseball players. Basic and Applied Social Psychology, 27, 71-76. [DOI:10.1207/ s15324834basp2701_7]
Canino, G., Bird, H. R., Rubio-Stipec, M., & Bravo, M. (1995). Child psychiatric epidemiology:What we have learned and what we need to learn. Int J Meth Psychiatr Res, 5(2), 79–92.
Dadsetan, P. (2013). Morbid psychology from childhood to adulthood. Tehran: Samt Publications. [In Persian, 1392]
Dadsetan, P. (2014) Excerpts from the largest systems of developmental psychology. Tehran Samt Publications. [In Persian, 1393]
Delacroix, E. & Guillard, V. (2008). Understanding, Defining and measuring the trait of superstition, Paris: Dauphine University.
Derogatis, L. R., Rickels, K., & Rock, A. (1976). The SCL-90 and the MMPI: A step in validation of a new self-report scale. Br J Psychiatry, 128, 280-9. [DOI:10.1192/bjp.128.3.280] [PMid:1252693]
Fathi Asaghiani, A. (2014). Psychological tests, personality evaluation and mental health. Tehran: Besat Publications. [In Persian, 1393]
Gershman, B. (2015). The economic origins of the evil eye belief. Journal of Economic Behavior & Organization, 110, 119-144. [DOI:10.1016/j. jebo.2014.12.002]
Jung, C. G. (2012). The Collected Works of C.G. Jung, Princeton University Press, Princeton, NJ.
Kasherwa, A. C., & Twikirize, J. M. (2018). Ritualistic child sexual abuse in post-conflict Eastern DRC: Factors associated with the phenomenon and implications for social work, 8, 74-81. [DOI:10. 1016/j.chiabu.2018.04.012] [PMid:29723701]
Kim, J., Ahlgren, M., & Bernhard, B. (2014). The mediating effect of depression between superstitious beliefs and problem gambling: a cross-cultural study of Chinese and Caucasians residing in the United States. Journal of Gambling Issues, 29, 1-25. [DOI:10.4309/jgi.2014.29.10]
Langer, E. J. (1975). The illusion control. Journal of Personality and Social Psychology, 32,311-328. [DOI:10.1037/0022-3514.32.2.311]
Levenson, H. (1973). Multidimensional locus of control in psychiatric patients. Journal of consulting and clinical psychology, 41(3), 397. [DOI:10.1037/ h0035357] [PMid:4803272]
Miley, R., & Reberto, P. (2008). Construction, phenomenon and transformation of personality. Translation: Mansour. M. Tehran: Samt Publications. [In Persian, 1387]
Nejad, A. G., & Pouya, F. (2008). Relationship between superstitious beliefs and anxiety, depression in Iran. European Psychiatry, 23, S374. [DOI: 10.1016/j.eurpsy.2008.01.1294]
Rosenthal, R. (1966). Experimenter effects in behavioral research. East Norwalk, CT, US: Appleton-Century-Crofts.
Rutter, J. B. (1954). Generalized expectancies of Internal versus External control of reinforcements. Psychological Monographs, 80, 609-.
Sagone, E., & Carole, M. E. (2014). Locus of control and beliefs about superstition and luck in adolescents: what’s their Relationship? Procedia- social and behavioural sciences, 140, 318-323. [DOI:10.1016/j.sbspro.2014.04.427]
Saliba, O. (2011). Superstition, religiosity, & locus of control: the beliefs of Maltese University students Bachelor's thesis, University of Malta.
Schippers, M. C. & Lange P. A. M. (2006), The Psychological Benefits of Superstitious Rituals in Top Sport: A Study among Top sportspersons, Journal of Applied Social Psychology, 36, 10, 2532 - 2553. [DOI : 10. 1111 / j. 0021 - 9029. 2006.00116.x]
Schultz, D., & Schultz, A. (2013). Personality Theories. Translated by Y. Seyed Mohammadi. Tehran: Virayesh Publications. [In Persian, 1392]
Schumaker, R. A., & Lomax, R. J. (2009). Introduction to Structural Equation Modeling. Translation: Ghasemi. Tehran: jamee shenasan Publication. [In Persian, 1388]
Shahsavari, A., & Bayat, M. (2012). Study of tendency to superstition in physical diseases referred to non- therapeutic people. Journal of Nursing Development in Health, 3, 55-66. [In Persian, 1391]
Shrivastav, M. (2017). Study on Self-Confidence Contributing to Superstition Behavior. India: Haridwar. [DOI: 10. 29121/ granthaalayah. v5. i7. 2017.2128]
Shrivastav, M. (2018). Study on Locus of Control Contributing to Superstition Behavior. International Journal of Research – Granthaalayah. [DOI: 10. 29121/ granthaalayah. v6.i5.2018.1446]
Sica, C., Novara, C., & Sanavio. E. (2002). Culture and psychopathology: Superstition and obsessive compulsive cognition and symptoms in a non-clinical Italian sample. Personality and Individual Differences, 32, 1001–1012. [DOI: 10.1016 / S0191 – 8869 (01) 00104-0]
Spears, L. N. (2013). An Examination of Magical Beliefs as Peredictor of Obzersive Compalsive Symptom Dimonens. University of Kansas in partial fulfillment of the requirement.
Stanke, A., & Taylor, M. (2004). Religiosity, locus of control, and superstitious belief. UW-L Journal of Undergraduate Research, 11, 1-5.
Wright, P. B., & Erdal, K. J. (2008). Sport superstition as a function of skill level and task difficulty.Journal of sport behavior, 31(2), 187-199.
[1] Superstitious beliefs
[8] The Internality, Powerful others and Chance Scale (IPC)
[10] Symptom Check List-90-Revised (SCL-90-R)
[11] Measurement of Attitudes Related to the Superstitious Beliefs
[12] Understanding, defining and measuring the trait of superstition.
[13] A Revised Paranormal Belief Scale
[15] Paranormal İnanc Olceğinin TurkceVersiyonunun Geliştirilmesi
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1398/5/20 | پذیرش: 1398/10/24 | انتشار: 1399/11/18
ارسال پیام به نویسنده مسئول