دوره 13، شماره 2 - ( 11-1397 )                   جلد 13 شماره 2 صفحات 98-89 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


1- کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، بخش روانشناسی بالینی ، bita.fateme@yahoo.com
2- دانشیار، دانشگاه شیراز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، بخش روانشناسی بالینی
3- استاد، دانشگاه شیراز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، بخش روانشناسی بالینی
متن کامل [PDF 963 kb]   (2162 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4813 مشاهده)
متن کامل:   (3013 مشاهده)
چکیده
این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر نگرانی بر واکنش فیزیولوژیک و عاطفی در هنگام پاسخ به محرک‌های هیجانی منفی در بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر و افراد نرمال انجام شد. پژوهش یک طرح تحقیق نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل بود. گروه آزمایشی شامل 41 آزمودنی با اختلال اضطراب فراگیر (21 نفر در گروه القای آرامش، 20 نفر در گروه القای نگرانی) و 39 آزمودنی نرمال (19 نفر در گروه القای آرامش و 20 نفر در گروه القای نگرانی) بود. در این تحقیق آزمودنی‌ها پس از القای آرامش یا نگرانی، با فیلم‌های فراخوان ترس و غم مواجهه داده شدند و واکنش‌های آن‌ها از طریق پرسشنامه‌ی‌ عاطفه‌ی مثبت و منفی (PANAS) و دستگاه پالس اکسیمتری مورد ارزیابی قرار گرفت.
داده‌ها نشان داد که القای نگرانی منجر به کاهش میزان ضربان قلب و عاطفه‌ی منفی در مواجهه با فیلم ترسناک می‌شود. درحالی‌که القای آرامش منجر به افزایش عاطفه‌ی منفی در پاسخ به فیلم ترسناک و غمگین شد (تقابل هیجانی منفی). همچنین نگرانی منجر به کاهش بیشتر ضربان قلب در پاسخ به فیلم ترسناک در گروه بیمار (در مقایسه با نرمال) گردید.
نگرانی، اجتناب از پردازش هیجان منفی را تسهیل می‌کند و این کار را از طریق بازداری از تقابل هیجانی منفی انجام می‌دهد.
کلیدواژه‌ها:
نگرانی، اختلال اضطراب فراگیر، تقابل هیجانی، عاطفه‌ی منفی، ضربان قلب


 

مقدمه

اختلال اضطراب فراگیر[1] یکی از مهم‌ترین اختلالات اضطرابی است. اختلال اضطراب فراگیر با اضطراب مفرط و نگرانی غیرقابل‌کنترل در مورد چندین رویداد یا فعالیت تعریف می‌شود که در
اکثر روزها در ضمن حداقل 6 ماه دوام داشته باشد. کنترل نگرانی دشوار است و علائم جسمی نظیر تنش عضلانی، تحریک‌پذیری، اشکال در خواب و بی‌قراری با آن همراه است. افراد در صورتی تشخیص این اختلال را می‌گیرند که به‌جز این علائم، اختلال جسمی دیگر نتواند آن را توضیح دهد و ناشی از مصرف مواد نیز نباشد (انجمن روان‌پزشکی امریکا، 2013). شیوع این اختلال در طول زندگی و در بین افراد 4 تا 6 درصد است (بندلو و همکاران، 2013). یکی از مهم‌ترین علائم این اختلال غیرقابل‌کنترل بودن نگرانی است که با شدت اختلال، همبودی آن و پیامدهای منفی حتی بعد از کنترل دیگر نشانه‌های اختلال GAD همراه است (هالین و راسکیو، 2013).
در مورد تبیین علت شناختی اختلالات اضطرابی، کوشش‌های زیادی به عمل آمده که منجر به مفهوم‌سازی ویژه‌تر اختلال اضطراب فراگیر با نگرانی غیرقابل‌کنترل به‌عنوان نشانه آن شده است. یکی از مهم‌ترین تلاش‌ها تمرکز روی کارکرد نگرانی است (بورکووک، ری و استوبر،1998؛ منین، هیمبرگ، تورک و فرسکو، 2002؛ نیومن و لرا، 2011؛ روئمر و ارسیلو، 2002 و ولز و کارتر، 2001). در نخستین دیدگاه‌ها اعتقاد بر این بود که نگرانی زمینه‌ی اجتناب شناختی از تهدیدهای آینده را فراهم می‌کند. این مدل بیان می‌کرد که افراد با استفاده از نگرانی، مواد تهدیدآمیز را به‌طور کامل پردازش نمی‌کنند. هم‌چنین نگرانی، جنبه‌های بدنی پاسخ به محرک ترسناک را تعدیل کرده و این پاسخ، اجتناب شناختی را به‌طور منفی تقویت می‌کند (بورکووک، الکین و بهار، 2004؛ بورکووک و لیون فیلدز، 1993 به نقل از محمودعلیلو، 2006).
در نظریه‌های بعدی نشان داده شده است که نگرانی مانع پردازش هیجانی است و علاوه بر این، می‌تواند به اجتناب از تجربه‌ی هیجانی و برانگیختگی هیجانی منتهی شود (منین، هیمبرگ، ترک و فرسکو، 2002، نیومن،‌کاستون گای، بورکووک و مولنر، 2004، روئمر، سالتر، رافا و ارسیلو، 2005).
امروزه یکی از مدل‌هایی که در آن به پیامدهای هیجانی اختلال اضطراب فراگیر توجه شده، الگوی اجتناب تقابلی نگرانی نیومن و لرا (2011) است. بر اساس این مدل افراد دارای اضطراب فراگیر، نگرانی را به وجود می‌آورند تا از تقابل هیجانی منفی جلوگیری نمایند. به‌عبارت‌دیگر، افراد از مواجه شدن با موقعیت منفی پس از یک موقعیت مثبت یا خنثی اجتناب می‌کنند و برای این‌که به‌طور ناگهانی با موقعیت منفی مواجه نشوند از عامل نگرانی که همراه با عاطفه‌ی منفی است، استفاده می‌کنند. بنابراین افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر به‌جای اجتناب از هیجان منفی از تقابل هیجانی اجتناب می‌کنند. به‌بیان‌دیگر، افراد نگرانی را به وجود می‌آورند که از غافل‌گیر شدن در موقعیت هیجانی منفی نجات یابند. نهایتاً، این اجتناب آن‌ها را به این باور می‌رساند که نگرانی به عملکرد مؤثرشان کمک می‌کند. این‌گونه فراباور مثبت در مورد کارکرد نگرانی، سبب می‌شود که آن‌ها در موقعیت‌های مبهم، بیشتر از کارکرد نگرانی استفاده کنند.
بررسی اختلال اضطراب فراگیر بر اساس مدل تقابل هیجانی تابه‌حال بر روی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام نشده است. بنابراین در این تحقیق تلاش شده است که موقعیت تقابلی در قالب یک آزمایش در این گروه از بیماران و گروه کنترل ایجاد گردد. بر این اساس، هدف این تحقیق این است که تأثیر نگرانی در موقعیت‌های تقابلی هیجانی ایجادشده روی واکنش‌های فیزیولوژیک و عاطفی مورد بررسی قرار گیرد. فرضیه‌هایی این تحقیق عبارت‌اند از: 1) القای نگرانی منجر به کاهش ضربان قلب و عاطفه‌ی منفی در مواجهه با فیلم ترسناک می‌شود 2) نگرانی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در مقایسه با افراد نرمال منجر به کاهش بیشتر میزان ضربان قلب در مواجهه با محرک فراخوان ترس می‌گردد. 3) القای آرامش منجر به افزایش عاطفه‌ی منفی در مواجهه با محرک فراخوان ترس و غم می‌شود (تقابل هیجان منفی).

روش

جامعه‌ی آماری، نمونه و روش اجرای پژوهش: این پژوهش در چارچوب یک طرح نیمه آزمایشی با روش تکرار سنجش ترکیبی[2] انجام گردید. عامل زمان با 3 تکرار (خط پایه، زمان القا، موقعیت هیجانی)، نوع گروه (افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر و نرمال) و نوع القا (نگرانی و آرامش) متغیرهای مستقل این پژوهش را تشکیل می‌دادند. ضربان قلب و عاطفه منفی نیز متغیرهای وابسته بودند.
جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره، کلینیک‌های روانشناسی و روان‌پزشکی شهر شیراز و همچنین تمامی افراد نرمال در شهر شیراز بود. نمونه‌ی موردنیاز از طریق روش نمونه‌گیری در دسترس هدفمند انتخاب گردید. به این صورت که از بین افراد مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره، کلینیک‌های روانشناسی و روان‌پزشکی شهر شیراز، گروه نمونه‌ای 41 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر انتخاب شد.
نمونه‌ی افراد بیمار از میان افرادی که بعد از مصاحبه بالینی ساختارنیافته توسط روان‌پزشک‌های اعضای هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشخیص اختلال اضطراب فراگیر را دریافت کردند و همچنین نمره‌ی مقیاس اختلال اضطراب فراگیر آن‌ها از 59/5 بیشتر بود، انتخاب شدند.
برای انتخاب افراد نرمال 39 نفر از میان دانشجویان دانشگاه شیراز و افراد بهنجاری که همراه با بیماران به مراکز مشاوره یا روان‌پزشکی مراجعه می‌کردند، انتخاب گشتند.
گروه بیمار به‌طور تصادفی در دو گروه القای نگرانی و آرامش (21 نفر در گروه القای آرامش، 20 نفر در گروه القای نگرانی) شرکت داده شدند. آزمودنی‌های نرمال نیز در دو گروه تصادفی تقسیم شدند (19 نفر در گروه القای آرامش و 20 نفر در گروه القای نگرانی). درمجموع 80 نفر در این تحقیق شرکت داشتند. با توجه به اینکه در این پژوهش 4 گروه وجود دارد، با استفاده از جدول‌های تدوین‌شده کوهن (1988) با در نظر گرفتن اندازه اثر 4/0، حداقل حجم نمونه‌ی لازم برای دستیابی به توان 8/0 در سطح 5/0 برای هر گروه 18 نفره در نظر گرفته شد.
ملاک‌های شمول آزمودنی‌ها، تشخیص اختلال اضطراب فراگیر و عدم ابتلای گروه بهنجار به اختلالات روانی، عدم ابتلای گروه بیمار به اختلالات سایکوتیک، دوقطبی، اختلالات شخصیت و اختلالات سازگاری، عدم وجود نقص بینایی آشکار و یا اصلاح‌نشده، سن بین 18-60 سال، تحصیلات شش کلاس یا بالاتر، عدم ابتلا به سوءمصرف مواد، نداشتن ناراحتی قلبی (بالأخص آریتمی قلبی)، نداشتن مشکلات تنفسی، عدم مصرف داروهای فشارخون و تپش قلب بالأخص پراپنانول حداقل 6 ساعت قبل از شروع آزمایش بود.
در این پژوهش به علت تأثیرگذاری متغیر سن و جنسیت در پاسخ‌های فیزیولوژیک و عاطفی تلاش در کنترل این دو متغیر از طریق یکسان‌سازی هر 4 گروه در مورد سن و جنسیت انجام شد. قبل از اجرای پرسشنامه‌ها و القای هیجان، هدف از پژوهش برای افراد توضیح داده ‌شد و پس از کسب رضایت آن‌ها، افراد بر اساس قرعه‌کشی در هریک از گروه‌های نگرانی یا آرامش قرار گرفتند. بعد از نصب دستگاه، پرسشنامه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی توسط آزمودنی‌ها تکمیل گردید. 10 دقیقه برای خوگیری و سطح پایه‌ی استراحت در نظر گرفته شد. بعدازآن هر گروه دو دقیقه القای نگرانی یا آرامش را داشت. سپس افراد پرسشنامه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی پُر کردند. سپس یکی از 2 فیلم القای ترس و ناراحتی به‌صورت تصادفی به نمایش در آمد و میزان ضربان قلب آن‌ها ثبت گردید. پس‌ازآن مجدداً پرسشنامه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی تکمیل شد. بعد یک فعالیت شناختی مثل حل یک مسئله‌ی ریاضی آسان (به مدت 1 دقیقه)، سپس دوباره القای نگرانی یا آرامش، پُر کردن پرسشنامه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی، پخش کلیپ و پُر کردن دوباره‌ی پرسشنامه‌ِ‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی را دنبال شد. به دلیل این‌که اثر ترتیب در پخش کلیپ‌ها تداخل ایجاد نکند ترتیب پخش آن‌ها نیز تصادفی بود. کل زمان صرف شده‌ی موردنیاز برای اجرای آزمون 45 دقیقه بود. درعین‌حال برای از بین رفتن اثرات القای نگرانی و فیلم‌های القاکننده‌ی هیجان منفی، از یک فیلم شاد 120 ثانیه‌ای و یک فیلم آرامش‌بخش 273 ثانیه‌ای در انتهای آزمایش استفاده شد.
برای تحلیل داده‌های پژوهش حاضر، از شاخص‌های آمار توصیفی مانند درصد فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و شاخص‌های آمار استنباطی، تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر مورد استفاده شد. تمامی شاخص‌های ذکرشده با استفاده از نرم‌افزار SPSS 19 محاسبه شدند.

ابزار پژوهش

مقیاس اختلال اضطراب فراگیر

این مقیاس توسط نیومن و همکاران (2002) ساخته شده است. چهارمین ویرایش مقیاس اختلال اضطراب فراگیر یک مقیاس خودگزارشی 9 آیتمی است که ملاک‌های اختلال اضطراب فراگیر را بر اساس فهرست آماری و تشخیصی برای اختلالات روانی (ویرایش چهارم)، نشان می‌دهد. این پرسشنامه شامل یک چک‌لیست بله/ خیر است که وجود نگرانی غیرقابل‌کنترل و مفرط را برای حداقل 6 ماه‌ مشخص می‌کند.  در بخشی ازاین پرسشنامه شرکت‌کنندگان موضوعات نگرانی خود را می‌نویسند. همچنین چک‌لیستی شامل 6 نشانه را در برمی‌گیرد و سؤالات پایانی میزان آسیب و پریشانی ناشی از نگرانی را در یک مقیاس لیکرت 8 نمره‌ای درجه‌بندی می‌کند. همسانی درونی (آلفای کرونباخ= 94.0) و بازآزمایی فرم اصلی طی دو هفته (برای 92% نمونه) قوی گزارش شده است. به‌علاوه این مقیاس روایی همگرا و افتراقی مناسبی دارد و ضریب توافقی کاپا با مصاحبه‌ی ساختاریافته 97/0 است. نقطه‌ی برش برای  83 درصد افراد 7/5 است. دانشجویانی که تشخیص اختلال اضطراب فراگیر را داشتند تفاوت معناداری را با جامعه‌ی مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر نشان ندادند؛ اما هر دو گروه به نسبت افرادی که این ملاک را دریافت نکردند به‌طور معنادار نمرات بالاتری را نشان دادند. در ایران بررسی این مقیاس در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست 221 دانشجوی دانشگاه شیراز و در مرحله دوم روی 40 بیمار مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره‌ی دانشگاه شیراز و کلینیک فوق تخصصی امام رضا (ع) در شیراز و 40 نفر از افراد نرمال اجرا شد. همسانی درونی پرسشنامه‌ی تشخیص اختلال اضطراب فراگیر-چهار برحسب ضریب آلفای کرونباخ 79/0 محاسبه گردید. روایی هم‌زمان این پرسشنامه با تست نگرانی ایالت پن و اضطراب بک به ترتیب 61/0 و 45/0=r به دست آمد. روایی افتراقی 88/0=r بیانگر تفاوت نمرات افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر و نمرات افراد نرمال بود. تحلیل عاملی تأییدی یک عامل را با شاخص‌های برازندگی مناسب استخراج نمود. پس از تحلیل نمرات 80 شرکت‌کننده (41 بیمار و 39 فرد نرمال) بهترین نقطه‌ی برش بالینی این پرسشنامه در ایران نیز 59/5 به دست آمد. میزان حساسیت 97% و ویژگی 94% به دست آمد بنابراین با استفاده از این نقطه‌ی برش، نرخ‌ مثبت‌های نادرست تشخیصی از طریق پرسشنامه اضطراب فراگیر - چهار 6% و نرخ منفی‌های نادرست به‌دست‌آمده از طریق این پرسشنامه 3% بود (بیتا، محمدی، 2017).

فهرست عاطفه‌ی مثبت و منفی (PANAS)

فهرست عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) ابزاری متشکل از 10 عاطفه‌ی مثبت و 10 عاطفه‌ی منفی است. این فهرست دو مقیاس عاطفه‌ی مثبت و عاطفه‌ی منفی را به‌منزله‌‌ی دو بُعد متعامد، در اندازه‌های پنج‌درجه‌ای لیکرت از نمره‌ی 1 تا 5 می‌سنجد. حداقل و حداکثر نمره‌ی شرکت‌کننده در هر یک از زیرمقیاس‌های فهرست به ترتیب 10 و 50 است. فهرست عواطف مثبت و منفی، برحسب دستورالعمل اجرایی تعیین‌شده برای شرکت‌کننده، عواطف منفی و مثبت را به دو صورت صفت و / یا حالت می‌سنجد. ضرایب آلفای کرونباخ برای پرسش‌های عاطفه‌ی مثبت از 86/0 تا 90/0 و برای عاطفه‌ی منفی از 84/0 تا 87/0 گزارش شده است. پایایی بازآزمایی فهرست عواطف مثبت و منفی در یک دوره‌ی دوماهه برای عاطفه‌ی مثبت 68/0 و برای عاطفه‌ی منفی 71/0 محاسبه شده است. روایی نیز از طریق ضرایب همبستگی زیرمقیاس‌های عاطفه‌ی مثبت و منفی با مقیاس افسردگی به ترتیب 36/0- و 58/0 و با زیر مقیاس اضطراب آشکار در پرسشنامه‌ی اضطراب آشکار و نهان به ترتیب 35/0- و 51/0 گزارش شده است (واتسون و همکاران، 1988، به نقل از امیری و عیسی زادگان، 2016). در پژوهش بشارت (2008) ضرایب آلفای کرونباخ برای پرسش‌های عاطفه‌ی مثبت از 83/0 تا 91/0 و برای عاطفه‌ی منفی از 81/0 تا 89/0 برای بیماران به دست آمد. این ضرایب در نمونه‌های بهنجار برای پرسش‌های عاطفه‌ی مثبت 85/0 تا 90/0 و برای عاطفه‌ی منفی از 83/0 تا 88/0 محاسبه شد. این ضرایب همه در سطح 001/0>P معنادار بودند، همسانی درونی زیرمقیاس‌های فهرست عواطف مثبت و منفی را تأیید می‌کنند. ضرایب همبستگی بین نمره‌های 184 نفر از نمونه‌های بیمار در دو نوبت با فاصله 4 تا 6 هفته برای عاطفه‌ی مثبت از 69/0 تا 73/0 و برای عاطفه‌ی منفی از 67/0 تا 70/0 محاسبه شد و در مورد نمره‌های 233 نفر از نمونه‌های بهنجار در همین فاصله‌ی زمانی برای عاطفه‌ی مثبت از 66/0 تا 71/0 و برای عاطفه‌ی منفی از 69/0 تا 74/0 به‌دست آمد. این ضرایب که همه در سطح 001/0>P معنادار بودند، پایایی بازآزمایی فهرست عواطف مثبت و منفی را تأیید می‌کنند. روایی همگرا و تشخیصی این فهرست از طریق اجرای هم‌زمان مقیاس افسردگی بک، اضطراب بک و مقیاس سلامت روانی در مورد شرکت‌کنندگان دو گروه بیمار و بهنجار محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز با تعیین دو عامل عاطفه‌ی مثبت و منفی را مورد تأیید قرار داد (بشارت 2008). در مطالعه‌ی محمدی (2011) همسانی درونی برای دو فرم حالت و رگه از مقیاس‌های عاطفه‌ی مثبت و عاطفه‌ی منفی، بین 82/0- 88/0 متغیر بود. ضریب آلفای کرنباخ برای خرده‌مقیاس عاطفه‌‌ی مثبت 83/0 و عاطفه‌ی منفی 89/0 (برای فرم حالت) به دست آمده است.
 

دستگاه پالس اکسی‌متری

دستگاه پالس اکسی متر مدل CMS50H برای سنجش و نمایش میزان اشباع اکسیژن در خون و میزان ضربان قلب به‌صورت غیرتهاجمی (بدون ورود حسگر یا الکترود به داخل بدن) به کار می‌رود. در این دستگاه از تغییر ضریب جذب خون در اثر تغییر میزان اکسیژن اشباع‌شده استفاده می‌شود. این دستگاه برای سنجش ضربان قلب و نبض در زمان استرس، آرامش یا مواجهه با یک محرک هیجانی است که میزان ضربان قلب را در هر دقیقه نشان می‌دهد و توانایی رسم نمودار ضربان نبض در دقیقه را نیز دارد. این دستگاه توسط شرکت Zyklusmed در کشور چین ساخته شده است.

یافته‌ها

در این پژوهش 3/83% افراد مؤنث و 3/16% افراد مذکر بودند. میانگین سنی افراد شرکت‌کننده در این پژوهش 29 سال بود. برای اینکه اثرات آزمایش، مستقل از تفاوت‌های اولیه گروه‌ها باشد، متغیرهای وابسته در گروه‌ها باهم مقایسه شدند. بررسی اولیه نشان داد که افراد در موقعیت نگرانی و آرامش ازنظر خط پایه‌ی ضربان قلب و عاطفه‌ی منفی تفاوت نداشتند. برای بررسی تأثیر نگرانی در طول زمان از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر برای هر فیلم استفاده شد.

واکنش فیزیولوژیکی به فیلم ترسناک

نتایج آزمون کرویت موخلی 94/0 به‌دست آمد. برای فیلم ترسناک تغییرات ضربان قلب در طول زمان [22/24=(76،2)F، 0001/0 P<] و تعامل نوع القا و زمان [14/3=(76،2)F، 04/0 P<] و تعامل نوع القا و گروه [27/3=(76،2)F، 04/0 P<] معنادار بودند. بنابراین تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر به‌طور جداگانه برای گروه‌های مستقل (نوع القا و نوع گروه) انجام شد.
نتایج برای نوع القا حاکی از آن است که القای نگرانی منجر به کاهش ضربان قلب در مواجهه با فیلم ترسناک [46/16=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 30/0=2η می‌شود که این یافته‌ها فرضیه اول را تأیید می‌کند. البته القای نگرانی منجر به کاهش ضربان قلب از زمان خط پایه به زمان القا [21/8=(39،1)F، 007/0P<] با اندازه اثر 17/0=2η نیز می‌شود. در مقابل، القای آرامش منجر به کاهش میزان ضربان قلب از زمان خط پایه به زمان القا [92/34=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 47/0=2η شد ؛ اما آرامش القاشده منجر به تغییری در میزان ضربان قلب در مواجهه با فیلم ترسناک نشد [12/0=(39،1)F، 72/0P<]. جدول 1 این نتایج را نشان می‌دهد.
مقایسه ضربان قلب دو گروه القای نگرانی و آرامش در مواجهه با فیلم ترسناک در نمودار 1 نمایش داده شده است.
 
 
جدول 1. مقایسه‌ی زمان‌های خط پایه، زمان القا و مواجهه با فیلم ترسناک در گروه القای نگرانی و گروه آرامش
معناداری F مقایسه‌ها انحراف استاندارد میانگین زمان گروه
007/0 21/8 خط پایه- زمان القا 046/0 934/1 خط پایه نگرانی
0001/0 46/16 زمان القا- مواجهه 048/0 924/1 زمان القا
050/0 910/1 مواجهه
0001/0 92/34 خط پایه- زمان القا 062/0 932/1 خط پایه آرامش
NS 12/0 زمان القا- مواجهه 065/0 913/1 زمان القا
067/0 912/1 مواجهه

شکل 1. تغییرات ضربان قلب افراد در موقعیت نگرانی و آرامش در مواجهه با فیلم ترسناک
 
نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه‌ی القای نگرانی و آرامش در افراد دارای اضطراب فراگیر نشان داد که القای نگرانی منجر به کاهش بیشتری در میزان ضربان قلب به نسبت القای آرامش [70/7=(39،1)F، 008/0P<] با اندازه اثر 16/0=2η می‌شود.؛ درحالی‌که در افراد نرمال، القای آرامش به نسبت القای نگرانی منجر به کاهش ضربان قلب در زمان القا [37/5=(37،1)F، 02/0P<] با اندازه اثر 12/0=2η می‌گردد.
نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر برای مقایسه افراد نرمال و افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در موقعیت نگرانی نشان داد که تفاوت این دو گروه از زمان خط پایه به زمان القا معنادار نشد، ‌درحالی‌که این تفاوت از زمان القا به زمان مواجهه با ترس معنادار شد [01/6=(38،1)F، 01/0P<]. نتایج نشان می‌دهد که افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در موقعیت نگرانی در مقایسه با افراد نرمال میزان ضربان قلب کمتری را در مواجهه با فیلم ترسناک نشان دادند [01/6=(38،1)F، 01/0P<]. این نتیجه فرضیه‌ی شماره دو را تأیید می‌کند. در نمودار 2 این تفاوت مشخص‌تر نشان داده شده است. این در حالی است که هر دو گروه افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر و نرمال در موقعیت آرامش در پاسخ به فیلم ترسناک تفاوت معنادار در میزان ضربان قلب نشان ندادند [35/0=(38،1)F، 55/0 P<].

واکنش عاطفی به فیلم ترسناک

برای بررسی تأثیر نگرانی در طول زمان بر میزان عاطفه منفی از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. نتایج آزمون کرویت ماخلی 92/0 به دست آمد. تغییرات عاطفه‌ی منفی در طول زمان [31/4=(76،2)F،01/0P<] و تعامل نوع القا و زمان [54/24=(76،2)F، 0001/0P<] معنادار بودند.
تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مجدد به‌طور جداگانه برای نوع القا اجرا شد. نتایج حاکی از آن است که در گروه نگرانی القاشده، القای نگرانی منجر به افزایش عاطفه‌ی منفی به نسبت خط پایه شده است [66/43=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 53/0=2η. همچنین القای نگرانی منجر به کاهش عاطفه‌ی منفی در مواجهه با فیلم ترسناک گردیده است [88/24=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 39/0=2η. این نتایج بخش دوم فرضیه‌ی اول را تأیید می‌کند. نتایج برای گروه آرامش نشان داد که القای آرامش منجر به کاهش میزان عاطفه‌ی منفی از زمان خط پایه به زمان القا [41/38=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 31/0=2η و آرامش القاشده منجر به افزایش میزان عاطفه‌ی منفی در مواجهه با فیلم ترسناک [45/32=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 31/0=2η شدند. این یافته‌ها نیز فرضیه‌ی سوم را اثبات می‌کند؛ همان‌طور که در جدول 2 مشاهده می‌شود.
 
  شکل 2. نمودار تغییرات ضربان قلب افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر و افراد نرمال در موقعیت نگرانی در مواجهه با فیلم ترسناک

 
جدول 2. مقایسه‌ی زمان‌های خط پایه، زمان القا و مواجهه با فیلم غمگین در گروه القای نگرانی
معناداری F مقایسه‌ها انحراف استاندارد میانگین زمان گروه
0001/0 66/43 خط پایه- زمان القا 02/9 92/21 خط پایه نگرانی
0001/0 88/24 زمان القا- مواجهه 28/10 80/32 زمان القا
15/10 12/25 مواجهه
0001/0 41/38 خط پایه- زمان القا 68/5 58/21 خط پایه آرامش
0001/0 45/32 زمان القا- مواجهه 14/5 15/15 زمان القا
11/9 50/22 مواجهه
 
 
شکل 3. تغییرات عاطفه‌ی منفی افراد در موقعیت نگرانی و آرامش در مواجهه با فیلم ترسناک
 
مقایسه‌ی واکنش عاطفی افراد در دو گروه آرامش و نگرانی به فیلم ترسناک در نمودار 3 نشان داده شده است. تعامل زمان و نوع اختلال معنادار نشد. بنابراین بین افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر و افراد نرمال ازنظر عاطفه‌ی منفی در زمان القا و مواجهه با فیلم ترسناک تفاوت معنادار وجود ندارد.

واکنش عاطفی به فیلم غمگین

برای بررسی تأثیر نگرانی در طول زمان بر میزان عاطفه‌ی منفی از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. نتایج آزمون کرویت ماخلی 91/0 به‌دست آمد. تغییرات عاطفه‌ی منفی در طول زمان معنادار بود [32/7=(76،2)F، 001/0 P<]. تعامل نوع القا و زمان [07/16=(76،2)F، 0001/0P<] نیز معنادار شده است. نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مجدد به‌طور جداگانه برای نوع القا حاکی از آن است که در گروه نگرانی القاشده، القای نگرانی منجر به افزایش عاطفه‌ی منفی به نسبت خط پایه شده است [53/24=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 38/0=2η. تفاوت معنادار در عاطفه‌ی منفی از زمان القای نگرانی به زمان مواجهه با فیلم غمگین وجود ندارد. این بدان معناست که القای نگرانی منجر به کاهش عاطفه‌ی منفی در مواجهه با غم نمی‌شود. نتایج برای گروه آرامش نشان داد که القای آرامش منجر به کاهش میزان عاطفه‌ی منفی از زمان خط پایه به زمان القا [78/41=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 51/0=2η و آرامش القاشده منجر به افزایش میزان عاطفه‌ی منفی در مواجهه با فیلم غمگین [67/16=(39،1)F، 0001/0P<] با اندازه اثر 29/0=2η شدند. این نتایج در نمودار 4 نشان داده شده است. این یافته‌ها تقابل هیجانی منفی و فرضیه‌ی سوم را تأیید می‌کند.
 
 
 شکل 4. تغییرات عاطفه‌ی منفی افراد در موقعیت نگرانی و آرامش در مواجهه با فیلم غمگین
 

بحث

پژوهش حاضر اثر نگرانی بر واکنش‌های فیزیولوژی و عاطفی در مواجهه با محرک هیجانی را بررسی کرده است. نخستین یافته این تحقیق حاکی از این است که نگرانی پیشین منجر به کاهش ضربان قلب و عاطفه‌ی منفی در هنگام مواجهه با فیلم ترسناک می‌شود. تحقیقات لرا و نیومن (2014) نیز این نتایج را تأیید می‌کند. موازی با این پژوهش، یافته‌های فیشر و همکاران (2010 و 2013) نشان دادند افرادی که دارای خط پایه‌ی بیشتر در تغییرات رسانایی پوست بودند، تغییرات کمتری در پاسخ به فیلم‌های استرس‌آور در مقایسه با افرادی که سطح رسانایی پوست برای آن‌ها خط پایه‌ی پایین‌تری بود را نشان می‌دهند. این یافته‌ها و یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که نگرانی پاسخ فیزیولوژی و عاطفی برانگیخته‌تر را در مواجهه با فیلم ترسناک به همراه ندارد.
در توجیه یافته‌ی اول پژوهش می‌توان از نظریه‌ی اجتناب تقابل هیجانی نیومن و لرا (2011) و لرا و نیومن (2014) بهره گرفت. این نظریه معتقد است که افراد نگرانی را به وجود می‌آورند تا از غافل‌گیر شدن با یک موقعیت هیجانی منفی اجتناب کنند و این اجتناب ممکن است یا در سطح فیزیولوژیکی یا سطح عاطفه‌ِی ذهنی یا هردوی این‌ها صورت گیرد. به‌طور طبیعی پاسخ افراد به موقعیت‌های ترسناک با افزایش ضربان قلب و عاطفه‌ی منفی همراه است (همانند موقعیت آرامش). افراد با نگران شدن قبل از موقعیت ترسناک، منجر به اجتناب از این پاسخ‌های طبیعی بدن می‌شوند. یعنی نگرانی برای افراد کارکرد اجتنابی از تقابل هیجانی منفی را دارد. بورکووک و همکاران نیز همسو با نتایج این پژوهش معتقدند که نگرانی همراه با زنجیره‌ای از افکار، موجب می‌شود فرد در مواجهه با موقعیت ترسناک بخشی از ابعاد شناختی موقعیت را پردازش نکند. درنتیجه، پاسخ قلبی و عاطفه‌ی منفی بالا در موقعیت ترسناک بروز نمی‌کنند.
همان‌طور که در فرضیه‌ی دوم پیش بینی شده بود، نگرانی قبلی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در مقایسه با افراد نرمال کاهش بیشتری در میزان ضربان قلب در مواجهه با فیلم ترسناک را در پی داشت. همسو با نتایج پژوهش، سلی و همکاران (2016) نشان دادند که تغییرپذیری ضربان قلب پایین در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در طول کلیپ ترسناک و بعد از کلیپ غمگین در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد. همچنین افراد GAD توانایی پایین‌تری در نگه‌داری توجه بر محرک هیجانی دارند. بر اساس یافته‌ی تایر و همکاران (1996)، افزایش نسبی در برانگیختگی در طول نگرانی منجر به نقص در فعالیت بازداری سیستم پاراسمپاتیک می‌شود. بنابراین برانگیختگی در طول نگرانی یک بازداری زدایی از مکانیسم تهییجی سمپاتیک کنترل قلبی را منعکس می‌کند. این یافته‌ها می‌تواند به دلیل تن واگال پایین در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر کسب‌شده باشد. زیرا این افراد ضربان قلب بالا و تغییرپذیری پایین ضربان قلب را نشان می‌دهند. تحقیقات نیز نشان داده‌اند که تغییرپذیری پایین ضربان قلب با کنترل توجه پایین، تنظیم هیجانی ضعیف و کاهش پاسخ به محرک‌های مختلف در ارتباط است (فریدمن، 2007 و مزاکاپا و همکاران، 1997).
یافته‌های بعدی نشان داد که القای آرامش منجر به افزایش معنادار در سطح عاطفه‌ی منفی در پاسخ به فیلم ترسناک و غمگین می‌شود (تقابل هیجان منفی). این در حالی است که نگرانی منجر به افزایش معنادار عاطفه‌ی منفی در پاسخ به فیلم ترسناک و غمگین نمی‌شود (اجتناب از تقابل هیجان منفی). این یافته‌ها همسو با تحقیقات مک لاگین، بورکووک و سیبراوا (2007) و لرا و نیومن (2010) است که همه افراد در موقعیت نگرانی، کاهش در عاطفه‌ی منفی یا عدم افزایش در عاطفه‌ی منفی را در مواجهه با غم نشان می‌دهند. یافته‌های هیجان منفی برای مواجهه‌ی غمگین شبیه تحقیقاتی است که نشان می‌دهد نگرانی، پاسخ‌های مضطربانه به تکالیف نشخوار بعدی را بازداری می‌کند و هم‌چنین خلق افسرده در طول نشخوار ذهنی را کاهش می‌دهد. این نتایج به‌خوبی با یافته‌های این پژوهش مرتبط است.
اگرچه تحقیقات نشان دادند که نگرانی هیجان‌پذیری منفی را افزایش می‌دهد و واکنش هیجانی بعدی به استرس و غم را به نسبت دوران نگرانی خاموش می‌کند. این پژوهش و نتایج لرا و نیومن (2014) نشان داد افراد در طول نگرانی هنوز تحریک‌پذیری هیجان منفی بالا‌رفته را تجربه می‌کنند. به دنبال این، افزایش بعدی در عاطفه‌ی منفی (که برای خوگیری ضروری است) در مواجهه با فیلم ترسناک و غمگین نشان ندادند. اگر نگرانی، هیجان‌پذیری منفی را در طول کلیپ‌ها سرکوب می‌کرد، یافته‌ها می‌توانستند از این موضوع حمایت کنند که نگرانی، اجتناب هیجانی را تسهیل می‌کند. در حقیقت داده‌های لرا و نیومن (2010 و 2014) پیشنهاد می‌دهد که القای نگرانی هیجان‌پذیری منفی را افزایش می‌دهد که افزایش بعدی در پاسخ با مواجهه منفی بعدی را در بر نداشته باشد. بر این اساس نگرانی منجر به سرکوب یا اجتناب از هیجان منفی نمی‌شود، بلکه هیجان منفی بالا‌رفته‌ای را خلق می‌کند که در طول فیلم‌های غم و ترس باقی می‌ماند. (اجتناب از تقابل هیجان منفی نه اجتناب از هیجان منفی). این یافته همگام با یافته‌ها در مورد اثر نگرانی و مواجهه بعدی ترس نیز وجود دارد. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که هیجان منفی حتی بعد از خاتمه‌ی نگرانی نیز باقی می‌ماند (استاپینسکی، آبات و ریپی، 2010).
درنتیجه افراد در موقعیت‌های هیجانی منفی پس از یک موقعیت مثبت یا خنثی، واکنش فیزیولوژیکی و عاطفی شدیدتری را نشان می‌دهند؛ بااین‌حال می‌توانند با ایجاد نگرانی از این تقابل هیجانی اجتناب کنند و در پاسخ ضربان قلب و عاطفه‌ی منفی طبیعی در برابر موقعیت‌های منفی تداخل ایجاد کنند. با این کار از افزایش ناگهانی این پاسخ‌ها جلوگیری کنند.
از محدودیت‌های پژوهش، می‌توان به عدم حضور نمونه غربالگری، عدم استفاده از یک ارزیاب غیر پژوهشگر، تعداد کم نمونه‌ی پژوهش، عدم بررسی دارو و سابقه‌ی درمان دارویی و روان‌شناختی بیماران، همتا‌سازی فقط بر اساس جنس و سن به علت دشواری در دسترسی به نمونه‌ها اشاره کرد.
با توجه به این‌که این اختلال با اختلال خُلقی بیشترین همبودی را دارد (کسلر و همکاران، 2005) و پژوهش‌ها همبودی مرضی بسیار بالای اختلال‌های خُلقی و اضطرابی را نشان داده‌اند (زمستانی و ایمانی، 2016) بهتر بود اثر این همبودی نیز سنجیده می‌شد. این بدان معنی است که افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر با افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر همبود با افسردگی نیز مقایسه شوند تا بررسی شود که آیا تفاوتی بین این دو گروه ازنظر پاسخ به القاهای هیجانی وجود دارد و آیا سطوح مختلف افسردگی در میان القاهای مختلف تأثیر دارند؟
اگر لازم باشد مشاهده‌ی کامل‌تری از اثرات نگرانی بر واکنش‌های فیزیولوژیکی صورت گیرد بهتر است که فعالیت‌های سمپاتیک و پاراسمپاتیک در کنار هم اندازه‌گیری شوند. می‌توان در کنار ضربان قلب از سطح رسانایی پوست نیز برای سنجش اثرات نگرانی استفاده نمود. این‌چنین می‌توان تصویر بهتری از تغییرات در پاسخ فیزیولوژیکی به نگرانی به دست آورد. می‌توان این پژوهش را در افراد دارای افسردگی اساسی نیز تکرار کرد و در آنجا از نشخوار ذهنی به‌جای نگرانی استفاده نمود. تا مکانیسم نشخوار ذهنی نیز در افراد دارای افسردگی اساسی مشخص شود.

 
References
 
American Psychiatric Association. (2013). Diagnostic and statistical manual of mental disorders (5th ed.). Arlington, VA: American Psychiatric Publishing. [DOI:10.1176/appi. books.9780890425596]

Amiri, S. and Isazadegan, A. (2016). [Assessment of affect and brain-behavioral systems based on cycle of morningness and eveningness (Persian)]. Contemporary Psychology, 10(2), 101-112.

Bandelow, B., Boerner R., Kasper, S., Linden, M., Wittchen H.U., Moller, H.J. (2013). The diagnosis and treatment of generalized anxiety disorder. Deutsches Arzteblatt, 1110, 300-310. [DOI:10.3238/arztebl.2013.0300] [PMid: 23671 484] [PMCid:PMC3651952]

Besharat, M. A. (2008), [Investigating the Psychometric Properties of the Persian Version of the Positive and Negative Emotions List (Persian)]. Research report of Tehran University.

Bita, F. and Mohamadi, N. (2017), [The Psychometric Properties of the Generalized Anxiety Disorder Questionnaire-IV (Persian)]. Journal of Psychological Models and Methods, 8(29), 87-104.

Borkovec, T. D., Alcaine, O. & Behar E. S. (2004). Avoidance theory of worry and generalized anxiety disorder. In: Heimberg, R., Mennin, D., Turk, C., (Eds.), Generalized anxiety disorder: Advances in research and practice. Guilford; New York: 77–108.

Borkovec, T. D., Ray, W. J., & Stöber, J. (1998).Worry: a cognitive phenomenon intimately linked to affective, physiological, and interpersonal behavioral processes. Cognitive Therapy and Research, 22, 561–576. [DOI:10.102 3/A:1018790003416]

Cohen, J. (1988) statistical power analysis for the behavioral sciences, 2th edition, lawerence erlbaum associates, publishers Hillsdale, New Jersey, p 315.

Fisher, A. J., Granger, D. A., & Newman, M. G. (2010). Sympathetic arousal moderates self-reported physiological arousal symptoms at baseline and physiological flexibility in response to a stressor in generalized anxiety disorder. Biological Psychology, 83, 191-200. [DOI:10.1016/j.bio psycho.2009.12.007] [PMid:20036309]

Fisher, A. J., & Newman, M. G. (2013). Heart rate and autonomic response to stress after experimental induction of worry versus relaxation in healthy, high-worry, and generalized anxiety disorder individuals. Biological Psychology, 93, 65-74. [DOI:10.1016/j.biopsycho.2013.01. 012] [PMid:23384513]

Friedman, B.H. (2007). An autonomic flexibility-neurovisceral integration model of anxiety and cardiac vagal tone. Biological Psychology, 74, 185-199. [DOI:10.1016/j.bio psycho.2005.08.009] [PMid:17069959]

Hallion, L. S., & Ruscio, A. M. (2013). Should uncontrollable worry be removed from the definition of GAD? A test of incremental validity. Journal of Abnormal Psychology, 122, (2), 369-375. [DOI:10.1037/a0031731] [PMid:23713499]

Kessler, R.C., Chiu, W.T., Demler, O., & Walters, E.E. (2005). Prevalence, severity, and comorbidity of 12-month DSM-IV disorders in the National Comorbidity Survey Replication. Archives of General Psychiatry, 62, 617–627. https:// doi.org/10.1001/archpsyc.62.6.617, [DOI:10.1001/arch psyc.62.6.593] [PMCid:PMC2847357]

Kessler, R. C., Berglund, P., Demler, O., Jin, R., Merikangas, K. R., & Walters, E. E. (2005). Lifetime prevalence of age-of-onset distributions of DSM-IV disorders in the National Comorbidity Survey Replication. Archives of General Psychiatry, 62, 593–602. https://doi.org/10.1001/archpsyc. 62.6.617, [DOI:10.1001/archpsyc.62.6.593] [PMid:159398 37]

Llera, S. J. & Newman M. G. (2010). Effects of worry on physiological and subjective reactivity to emotional stimuli in generalized anxiety disorder and nonanxious control participants. Emotion, 10(5), 640–650. [DOI:10.1037/a0019 351] [PMid:21038947]

Llera, S. J., & Newman, M. G. (2014). Rethinking the role of worry in generalized anxiety disorder: Evidence supporting a model of emotional contrast avoidance. Behavior Therapy, 45, 3, 283-299. https://doi.org/10.1016/j.beth. 2013.12.011, PMid:24680226

Mahmood Alilou, M. (2006). [Worry and its relation with checking and washing subtypes of (OCD) (Persian)]. Contemporary Psychology, 1(1), 3-10.

McLaughlin, K. A., Borkovec, T. D. & Sibrava, N. J. (2007). The Effects of Worry and Rumination on Affect States and Cognitive Activity. Behavior Therapy, 38, 1, 23-38. [DOI:10.1016/j.beth.2006.03.003] [PMid:17292692]

Mennin, D. S., Heimberg, R. G., Turk, C. L. & Fresco, D. M. (2002). Applying an emotion regulation framework to integrative approaches to generalized anxiety disorder. Clinical Psychological: Science and Practice, 9, 85–90. [DOI: 10.1093/clipsy.9.1.85]

Mezzacappa, E., Tremblay, R. E., Kindlon, D., Saul, J. P., Arseneault, L., Seguin, J., et al. (1997). Anxiety, antisocial behavior, and heart rate regulation in adolescent males. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 38, 457–469. [DOI:10.1111/j.1469-7610.1997.tb01531.x] [PMid:92324 91]

Mohammadi N. (2011). [The factor structure of state and trait forms of positive and negative affect scales (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences (JBS), 5(1), 21-26.

Newman, M. G., Castonguay, L. G., Borkovec, T. D. & Molnar, C. (2004). Integrative psychotherapy. In: Heimberg, R. G., Turk, C.L. & Mennin, D. S., (Eds.), Generalized anxiety disorder: Advances in research and practice. Guilford Press: New York: 320–350.

Newman, M. G. & Llera, S. J., (2011). A novel theory of experiential avoidance in generalized anxiety disorder: A review and synthesis of research supporting a contrast avoidance model of worry, Clinical Psychology Reviews, 31(3), 371–382. [DOI:10.1016/j.cpr.2011.01.008] [PMid: 21334285] [PMCid:PMC3073849]

Newman, M. G., Llera, S. J., Erickson, T. E., Przeworski, A., & Castonguay, L. G. (2013). Worry and Generalized Anxiety Disorder: A review and synthesis of research on its nature, etiology, and treatment. Annual Review of Clinical Psychology, 9, 275-297. [DOI:10.1146/annurev-clinpsy-05 0212-185544] [PMid:23537486] [PMCid:PMC 4964851]

Newman, M. G., Zuellig, A. R., Kachin, K. E., Constantino, M. J., Przeworski, A., Erickson, T. & Cashman-McGrath, L. (2002). Prelim-inary reliability and validity of the generalized anxiety disorder questionnaire-IV: A revised self-report diagnostic measure of generalized anxiety disorder. Behavior Therapy, 33, 215–233. [DOI:10.1016/S0005-7894 (02)80026-0]

Roemer, L., & Orsillo, S. M. (2002). Expanding our onceptualization of and treatment for generalized anxiety disorder: integrating mindfulness / acceptance - based approaches with existing cognitive - behavioral models. Clinical Psychology: Science and Practice, 9, 54–68. [DOI: 10.1093/clipsy/9.1.54]

Roemer, L., Salters, K., Raffa, S. D. & Orsillo, S. M. (2005). Fear and avoidance of internal experiences in GAD: Preliminary tests of a conceptual model. Cognitive Therapy and Research. 29, 1, 71–88. [DOI:10.1007/s10608-005-1650-2]

Seeley, S. H., Mennin, D. S., Aldao, A., McLaughlin, K. A., Rottenberg, J. and Fresco, D. A. (2016). Impact of Comorbid Depressive Disorders on Subjective and Physiological Responses to Emotion in Generalized Anxiety Disorder. Cognit Ther Res; 40(30): 290–303. [DOI:10.1007/s10608–015–9744-y] [PMid:27660375] [PMCid: PMC5029787]
 
Stapinski, L. A., Abbott, M. J., & Rapee, R. M. (2010). Evaluating the cognitive avoidance model of generalised anxiety disorder: Impact of worry on threat appraisal, perceived control and anxious arousal. Behaviour Research and Therapy, 48, 1032-1040. [DOI:10.1016/j.brat. 2010.07.005] [PMid:20688319]

Thayer, J. F., Friedman, B. H., & Borkovec, T. D. (1996). Autonomic characteristics of generalized anxiety disorder and worry. Biological Psychiatry, 39, 255–266. [DOI:10. 1016/0006-3223(95)00136-0]

Watson, D., Clark, L. A. &Tellegen, A. (1988). Development and validation of a brief measure of positive and negative affect: The PANAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 54 (6), 1063-1070. [DOI:10.1037/0022-3514. 54.6.1063]

Wells, A. & Carter, K. (2001). Further tests of a cognitive model of generalized anxiety disorder: metacognitions and worry in GAD, panic disorder, social phobia, depression, and nonpatients. Behavior Therapy, 32, 85–102. [DOI:10.1016/ S0005-7894(01)80045-9]

Zemestani, M. and Imani, M. (2016). [Effectiveness of transdiagnostic treatment on depression/anxiety symptoms and emotion regulation (Persian)]. Contemporary Psychology, 11(1), 21-32
 
[1]. Generalized anxiety disorder(GAD)
[2]. Mixed Repeated Measures

 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1394/5/1 | پذیرش: 1397/8/1 | انتشار: 1398/9/10

فهرست منابع
1. American Psychiatric Association. (2013). Diagnostic and statistical manual of mental disorders (5th ed.). Arlington, VA: American Psychiatric Publishing. [DOI:10.1176/appi. books.9780890425596]
2. Amiri, S. and Isazadegan, A. (2016). [Assessment of affect and brain-behavioral systems based on cycle of morningness and eveningness (Persian)]. Contemporary Psychology, 10(2), 101-112.
3. Bandelow, B., Boerner R., Kasper, S., Linden, M., Wittchen H.U., Moller, H.J. (2013). The diagnosis and treatment of generalized anxiety disorder. Deutsches Arzteblatt, 1110, 300-310. [DOI:10.3238/arztebl.2013.0300] [PMid: 23671 484] [PMCid:PMC3651952]
4. Besharat, M. A. (2008), [Investigating the Psychometric Properties of the Persian Version of the Positive and Negative Emotions List (Persian)]. Research report of Tehran University.
5. Bita, F. and Mohamadi, N. (2017), [The Psychometric Properties of the Generalized Anxiety Disorder Questionnaire-IV (Persian)]. Journal of Psychological Models and Methods, 8(29), 87-104.
6. Borkovec, T. D., Alcaine, O. & Behar E. S. (2004). Avoidance theory of worry and generalized anxiety disorder. In: Heimberg, R., Mennin, D., Turk, C., (Eds.), Generalized anxiety disorder: Advances in research and practice. Guilford; New York: 77–108.
7. Borkovec, T. D., Ray, W. J., & Stöber, J. (1998).Worry: a cognitive phenomenon intimately linked to affective, physiological, and interpersonal behavioral processes. Cognitive Therapy and Research, 22, 561–576. [DOI:10.102 3/A:1018790003416]
8. Cohen, J. (1988) statistical power analysis for the behavioral sciences, 2th edition, lawerence erlbaum associates, publishers Hillsdale, New Jersey, p 315.
9. Fisher, A. J., Granger, D. A., & Newman, M. G. (2010). Sympathetic arousal moderates self-reported physiological arousal symptoms at baseline and physiological flexibility in response to a stressor in generalized anxiety disorder. Biological Psychology, 83, 191-200. [DOI:10.1016/j.bio psycho.2009.12.007] [PMid:20036309]
10. Fisher, A. J., & Newman, M. G. (2013). Heart rate and autonomic response to stress after experimental induction of worry versus relaxation in healthy, high-worry, and generalized anxiety disorder individuals. Biological Psychology, 93, 65-74. [DOI:10.1016/j.biopsycho.2013.01. 012] [PMid:23384513]
11. Friedman, B.H. (2007). An autonomic flexibility-neurovisceral integration model of anxiety and cardiac vagal tone. Biological Psychology, 74, 185-199. [DOI:10.1016/j.bio psycho.2005.08.009] [PMid:17069959]
12. Hallion, L. S., & Ruscio, A. M. (2013). Should uncontrollable worry be removed from the definition of GAD? A test of incremental validity. Journal of Abnormal Psychology, 122, (2), 369-375. [DOI:10.1037/a0031731] [PMid:23713499]
13. Kessler, R.C., Chiu, W.T., Demler, O., & Walters, E.E. (2005). Prevalence, severity, and comorbidity of 12-month DSM-IV disorders in the National Comorbidity Survey Replication. Archives of General Psychiatry, 62, 617–627. https:// doi.org/10.1001/archpsyc.62.6.617, [DOI:10.1001/arch psyc.62.6.593] [PMCid:PMC2847357]
14. Kessler, R. C., Berglund, P., Demler, O., Jin, R., Merikangas, K. R., & Walters, E. E. (2005). Lifetime prevalence of age-of-onset distributions of DSM-IV disorders in the National Comorbidity Survey Replication. Archives of General Psychiatry, 62, 593–602. https://doi.org/10.1001/archpsyc. 62.6.617, [DOI:10.1001/archpsyc.62.6.593] [PMid:159398 37]
15. Llera, S. J. & Newman M. G. (2010). Effects of worry on physiological and subjective reactivity to emotional stimuli in generalized anxiety disorder and nonanxious control participants. Emotion, 10(5), 640–650. [DOI:10.1037/a0019 351] [PMid:21038947]
16. Llera, S. J., & Newman, M. G. (2014). Rethinking the role of worry in generalized anxiety disorder: Evidence supporting a model of emotional contrast avoidance. Behavior Therapy, 45, 3, 283-299. https://doi.org/10.1016/j.beth. 2013.12.011, PMid:24680226
17. Mahmood Alilou, M. (2006). [Worry and its relation with checking and washing subtypes of (OCD) (Persian)]. Contemporary Psychology, 1(1), 3-10.
18. McLaughlin, K. A., Borkovec, T. D. & Sibrava, N. J. (2007). The Effects of Worry and Rumination on Affect States and Cognitive Activity. Behavior Therapy, 38, 1, 23-38. [DOI:10.1016/j.beth.2006.03.003] [PMid:17292692]
19. Mennin, D. S., Heimberg, R. G., Turk, C. L. & Fresco, D. M. (2002). Applying an emotion regulation framework to integrative approaches to generalized anxiety disorder. Clinical Psychological: Science and Practice, 9, 85–90. [DOI: 10.1093/clipsy.9.1.85]
20. Mezzacappa, E., Tremblay, R. E., Kindlon, D., Saul, J. P., Arseneault, L., Seguin, J., et al. (1997). Anxiety, antisocial behavior, and heart rate regulation in adolescent males. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 38, 457–469. [DOI:10.1111/j.1469-7610.1997.tb01531.x] [PMid:92324 91]
21. Mohammadi N. (2011). [The factor structure of state and trait forms of positive and negative affect scales (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences (JBS), 5(1), 21-26.
22. Newman, M. G., Castonguay, L. G., Borkovec, T. D. & Molnar, C. (2004). Integrative psychotherapy. In: Heimberg, R. G., Turk, C.L. & Mennin, D. S., (Eds.), Generalized anxiety disorder: Advances in research and practice. Guilford Press: New York: 320–350.
23. Newman, M. G. & Llera, S. J., (2011). A novel theory of experiential avoidance in generalized anxiety disorder: A review and synthesis of research supporting a contrast avoidance model of worry, Clinical Psychology Reviews, 31(3), 371–382. [DOI:10.1016/j.cpr.2011.01.008] [PMid: 21334285] [PMCid:PMC3073849]
24. Newman, M. G., Llera, S. J., Erickson, T. E., Przeworski, A., & Castonguay, L. G. (2013). Worry and Generalized Anxiety Disorder: A review and synthesis of research on its nature, etiology, and treatment. Annual Review of Clinical Psychology, 9, 275-297. [DOI:10.1146/annurev-clinpsy-05 0212-185544] [PMid:23537486] [PMCid:PMC 4964851]
25. Newman, M. G., Zuellig, A. R., Kachin, K. E., Constantino, M. J., Przeworski, A., Erickson, T. & Cashman-McGrath, L. (2002). Prelim-inary reliability and validity of the generalized anxiety disorder questionnaire-IV: A revised self-report diagnostic measure of generalized anxiety disorder. Behavior Therapy, 33, 215–233. [DOI:10.1016/S0005-7894 (02)80026-0]
26. Roemer, L., & Orsillo, S. M. (2002). Expanding our onceptualization of and treatment for generalized anxiety disorder: integrating mindfulness / acceptance - based approaches with existing cognitive - behavioral models. Clinical Psychology: Science and Practice, 9, 54–68. [DOI: 10.1093/clipsy/9.1.54]
27. Roemer, L., Salters, K., Raffa, S. D. & Orsillo, S. M. (2005). Fear and avoidance of internal experiences in GAD: Preliminary tests of a conceptual model. Cognitive Therapy and Research. 29, 1, 71–88. [DOI:10.1007/s10608-005-1650-2]
28. Seeley, S. H., Mennin, D. S., Aldao, A., McLaughlin, K. A., Rottenberg, J. and Fresco, D. A. (2016). Impact of Comorbid Depressive Disorders on Subjective and Physiological Responses to Emotion in Generalized Anxiety Disorder. Cognit Ther Res; 40(30): 290–303. [DOI:10.1007/s10608–015–9744-y] [PMid:27660375] [PMCid: PMC5029787]
30. Stapinski, L. A., Abbott, M. J., & Rapee, R. M. (2010). Evaluating the cognitive avoidance model of generalised anxiety disorder: Impact of worry on threat appraisal, perceived control and anxious arousal. Behaviour Research and Therapy, 48, 1032-1040. [DOI:10.1016/j.brat. 2010.07.005] [PMid:20688319]
31. Thayer, J. F., Friedman, B. H., & Borkovec, T. D. (1996). Autonomic characteristics of generalized anxiety disorder and worry. Biological Psychiatry, 39, 255–266. [DOI:10. 1016/0006-3223(95)00136-0]
32. Watson, D., Clark, L. A. &Tellegen, A. (1988). Development and validation of a brief measure of positive and negative affect: The PANAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 54 (6), 1063-1070. [DOI:10.1037/0022-3514. 54.6.1063]
33. Wells, A. & Carter, K. (2001). Further tests of a cognitive model of generalized anxiety disorder: metacognitions and worry in GAD, panic disorder, social phobia, depression, and nonpatients. Behavior Therapy, 32, 85–102. [DOI:10.1016/ S0005-7894(01)80045-9]
34. Zemestani, M. and Imani, M. (2016). [Effectiveness of transdiagnostic treatment on depression/anxiety symptoms and emotion regulation (Persian)]. Contemporary Psychology, 11(1), 21-32.

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به روانشناسی معاصر،دوفصلنامه انجمن روانشناسی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق