1- دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
2- دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران ، s-shahidi@sbu.ac.ir
چکیده: (127 مشاهده)
اختلال اضطرابفراگیر شیوع قابل توجهی دارد و با ناراحتی روانی و یا اختلال در زندگی روزمره مرتبط است؛ بنابراین شناخت عوامل موثر بر شکلگیری آن اهمیت دارد. هدف اول پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگر تجربه مکرر ناهمخوانی در رابطه استانداردهای بالا با علایم اختلال اضطرابفراگیر بود. هدف دوم، بررسی یک مدل ترکیبی میانجیگری تعدیلشده برای رابطه استانداردهای بالا با علایم اضطرابفراگیر بود که تجربه مکرر ناهمخوانی نقش میانجیگر و باورهای خودکارآمدی کلی نقش تعدیلگر دارد. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش، افراد 18 سال به بالای حاضر در شهر تهران در بازه زمانی 20 آبان تا 5 آذر سال 1402 بود. نمونهای شامل 382 نفر از افراد حاضر در 11 منطقه از شهر تهران به شیوه خوشهای سه مرحله انتخاب شد. ابزارهای اندازهگیری پژوهش شامل زیرمقیاس کمالگرایی جامعهمدار، مقیاس کوتاه اختلال اضطرابفراگیر، زیرمقیاس ناهمخوانی و مقیاس خودکارآمدی کلی بود. برای آزمون مدل میانجیگری، اثر غیرمستقیم استانداردهای بالا بر علایم اختلال اضطرابفراگیر بررسی شد که معنادار بود. بنابراین شواهد آماری از نقش میانجیگری نسبی تجربه مکرر ناهمخوانی حمایت کرد. برای آزمون مدل میانجیگری تعدیلشده، موافق با پیشنهاد هیز (2022) معناداری اثر شرطی غیرمستقیم، بر اساس شاخص میانجیگری تعدیلشده بررسی شد که معنادار نبود. بنابراین مدل ترکیبی میانجیگری تعدیلشده تایید نشد. تایید نقش میانجیگری تجربه مکرر ناهمخوانی نشان میدهد هرچه افراد استانداردهای بالاتری داشته باشند، یعنی زنجیرههای علّی گستردهتری شامل محتوای چگونگی دستیابی به پیامدها یا خواستههای خود داشتهباشند، احتمال تجربه مکرر ناهمخوانی و درنتیجه، احتمال شکلگیری علایم اضطرابفراگیر برایشان بیشتر خواهدبود. رد مدل ترکیبی میانجیگری تعدیلشده میتواند به عوامل مختلفی مانند تعاملهای پیچیده بین متغیرهای میانجیگر و تعدیلگر، یا ویژگیهای زیرمقیاس ناهمخوانی مورد استفاده نسبت دادهشود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1403/2/17 | ویرایش نهایی: 1404/3/1 | پذیرش: 1403/12/7 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1404/3/1
ارسال پیام به نویسنده مسئول