ضرایب ارائهشده در جدول شماره 3 بر اساس آزمون بوت استراپ که در جدول شماره 4 نتایج آن ارائه شده است، نشان داد نقش واسطهای سرمایهگذاری جمعی عاطفی در رابطه استرس شغلی با فرسودگی هیجانی معنادار است (10/0)
بحث
این پژوهش که با هدف بررسی رابطه استرس شغلی با فرسودگی هیجانی با توجه به نقش واسطهای سرمایهگذاری جمعی عاطفی اجرا شد، حمایتهای پژوهشیای برای نقش
یافته بعدی پژوهش به رابطه منفی سرمایهگذاری جمعی عاطفی با استرس شغلی و فرسودگی هیجانی ارتباط دارد. این یافته نیز با یافتههای ستارخانی مقدمی (2018)، کاویان مبارکه (2018) و گلپرور (2016)، مبنی بر رابطه منفی سرمایه عاطفی با استرس و فرسودگی هیجانی و همچنین با یافته عنایتی و گلپرور (2018) مبنی بر رابطه بین سرمایهگذاری جمعی عاطفی با شکایات روانتنی همسویی دارد. رابطه منفی سرمایه عاطفی و بالتبع سرمایهگذاری جمعی عاطفی با استرس شغلی و فرسودگی هیجانی، از لحاظ نظری مطابق با نقش منابع حمایتی در نظریه منابع بقا (نیلسن و همکاران، 2017؛ هالبسلبن و همکاران، 2014)، به این دلیل است که سرمایهگذاری جمعی عاطفی، به عنوان منبعی پویا و تجدیدشونده، ظرفیتها و توان عاطفی و رفتاری افراد را در محیط کار بسط و گسترش میدهد و افراد را در برابر فشارهای ناشی از استرس شغلی و به دنبال آن در برابر فرسودگی هیجانی تجهیز و آماده مقابله مؤثر میکند.
مدل نظری پژوهش نیز مبتنی بر رابطه زنجیرهای بین استرس شغلی با سرمایهگذاری جمعی عاطفی و فرسودگی هیجانی (تصویر شماره 2) تأیید شد. این یافته به شکل عام، با مبانی نظری حوزه نقش ضربهگیر منابع شغلی در رابطه بین استرس شغلی، با متغیرهای پیامد از جمله فرسودگی (ستارخانی مقدمی، 2018؛ گلپرور و عنایتی، 2018؛ کاویان مبارکه، 2018؛ باسینسکا و همکاران، 2014؛ تیان و همکاران، 2015؛ نوروزی و همکاران، 2018) همسویی دارد.
سرمایهگذاری جمعی عاطفی مطابق با بنیانهای نظری نیرومند مطرح برای سرمایه عاطفی (گلپرور، 2016)، با تأکید بر تلاشهای جمعی و همهجانبه افراد در تمام سطوح در سازمان برای ایجاد نشاط، انرژی و شادمانی و عاطفه مثبت در یکدیگر در راستای تجهیز نیرو و توان افراد و هدایت آن به سوی بارآوری هرچه بیشتر (گلپرور، 2018)، میتواند در زمره منابع حمایتی و تأمینکننده نیرو، ظرفیت و توان برای ایجاد سلامتی و بارآوری بیشتر کاری باشد. این توان سرمایهگذاری جمعی عاطفی برای ایجاد نشاط، توان فزاینده و احساس انرژی، با ورود به وضعیتی که افراد در آن تحت استرس شغلی و در حال تجربه فرسودگی هیجانی قریبالوقوع هستند، به عنوان یک عامل تقویتکننده منابع حمایتی و عاطفی، بستر را برای مقابله کارآمدتر و حمایتمدار با استرس شغلی فراهم میکند و از این طریق رابطه استرس شغلی با فرسودگی هیجانی را تضعیف میکند. این همان نقش ضربهگیری است که در این پژوهش برای سرمایهگذاری جمعی عاطفی مطرح شده است.
در ادامه تبیینهای نظری یافتهها، باید به دو نکته توجه شود. نکته اول اینکه سرمایه عاطفی و به دنبال آن سرمایهگذاری جمعی عاطفی پدیدههای پویا و تجدیدشونده هستند. به این معنی که با وجود تلاشهای جمعی، به طور پیوسته و پویا سطح سرمایه عاطفی افراد با وجود استرس شغلی، تقویت میشود. از چنین منظری، نقش ضربهگیری سرمایهگذاری جمعی عاطفی تحققی عینیتر پیدا میکند؛ بنابراین، با وجود نقش تضعیفکننده استرس شغلی برای سرمایهگذاری جمعی عاطفی، با تلاشهای جمعی یا همان سرمایهگذاری جمعی عاطفی پیوسته، سطح کلی و بهینه سرمایه عاطفی افراد امکان تجدید پیدا میکند و به سطوح پایین تقلیل نمییابد.
نکته دوم که مکمل نکته اول در زمینه تبیین است، به این واقعیت انکارناپذیر بازمیگردد که با حضور سرمایهگذاری جمعی عاطفی، رابطه مستقیم استرس شغلی با فرسودگی هیجانی به رابطهای غیرمستقیم تبدیل میشود. این نکته نیز در سطح عملیاتی حداقل این تلویح ضمنی را دارد که در حضور سرمایهگذاری جمعی عاطفی، دیگر استرس شغلی نمیتواند به طور مستقیم به فرسودگی هیجانی منجر شود و یا به طور مستقیم با فرسودگی هیجانی ارتباط برقرار کند. درمجموع تبیینهای ارائهشده همگی مقدمهای برای طرح این ایده است که در مدلهای ارتباطیواسطهای (مانند مدل معرفیشده در این پژوهش) در صورتی که متغیر پیشایند و پیامد، هر دو بار و محتوایی منفی داشته باشند (مانند استرس شغلی و فرسودگی هیجانی) و متغیر واسطه بار پویای مثبت، از لحاظ نظری میتوان نقش ضربهگیری را در مدلهای واسطهای مطرح کرد. در غیر این صورت نیاز به مدلهای تعدیلکننده برای طرح نقش ضربهگیری متغیرهای مطرح در پژوهشها خواهیم داشت.
در این پژوهش این نتیجهگیری کلی را میتوان مطرح کرد که سرمایهگذاری جمعی عاطفی به دلیل ماهیت پویا و تجدیدشونده پیوسته خود، با ضربهگیری اثرات استرس شغلی بر فرسودگی هیجانی در کارکنان، عاملی برای ارتقای سلامتی جسمی و روانی کارکنان است؛ بنابراین، لازم است تلاشهای هدفمند و برنامهریزیشدهای در سطح سازمانها و محیطهای کار برای مشارکت جمعی افراد برای نهادینهکردن سرمایهگذاری عاطفی جمعی انجام گیرد. نقطه شروع این تلاش با معرفی کارکردهای سرمایه عاطفی و سپس سرمایهگذاری جمعی عاطفی و دنبالکردن آن با اجرای برنامههای حمایتی از سوی کارکنان و مدیران برای یکدیگر ارتباطی تناتنگ دارد.
تلاشهای حمایتی و نشاطآور جمعی از مواردی است که اغلب با کمترین هزینه در سازمانها و محیطهای کار قابل اجراست. از طرف دیگر با توجه به نوینبودن سازه سرمایهگذاری عاطفی جمعی، لازم است کارکردها و پیامدهای این سازه در محیطهای مختلف کاری و اجتماعی در پژوهشهای آینده بررسی شود و دانش کاربردی و علمی در این باره برای ارتقای سلامتی و بارآوری فراهم شود. در پایان نیز لازم است به محدودیتهای این پژوهش در تفسیر و تعمیم نتایج توجه شود. محدودیت اول نبود تفسیر علتمعلولی نتایج مانند مطالعات آزمایشی و بهویژه مطالعات آزمایشی طولی از نتایج این پژوهش به واسطه روش همبستگی استفادهشده است و محدودیت دیگر مربوط به نمونهگیری دردسترس است که به دلیل مهیانشدن شرایط نمونهگیری تصادفی، ناچار از این نوع نمونهگیری استفاده شد. در این راستا نیز توصیه میشود در مطالعات آینده در صورت امکان و مهیابودن شرایط از نمونهگیری تصادفی برای انتخاب نمونه استفاده شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش اصول اخلاقی کسب رضایت از شرکتکنندگان برای مشارکت در پژوهش، محرمانه ماندن اطلاعات شرکتکنندگان، استفاده از دادهها فقط در راستای اهداف پژوهش، آزادی و اختیار کنارهگیری از پژوهش در هر زمان برای شرکتکنندگان و آگاهی کامل از روند اجرای پژوهش و ارائه نتایج شخصی در صورت درخواست شرکتکنندگان استفاده شده است.
حامی مالی
این مقاله که برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد رشته روانشناسی صنعتی و سازمانی خانم سمیه صفری در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان) بوده با هزینه شخصی اجرا و نهاییسازی شده و حمایت مالی از سازمانی دریافت نشده است.
مشارکت نویسندگان
مشارکت نویسندگان به شرح زیر است: مفهومسازی: محسن گلپرور؛ تحقیق و بررسی: سمیه صفری و محسن گلپرور؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: محسن گلپرور.
تعارض منافع
هیچگونه تعارض منافعی برای این پژوهش از سوی نویسندگان گزارش نشده است.
سپاسگزاری
در پایان از تمامی کارکنان و مدیران شرکت قند در شهر اسلامآباد غرب که با مشارکت خود امکان اجرای این پژوهش را فراهم کردند تشکر و قدردانی میکنیم.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |