1- دانشگاه علم و هنر یزد، یزد، ایران
2- دانشگاه علوم پزشکی تهران ، ashayerih.neuroscientist@yahoo.com
3- دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
4- دانشگاه ازاد یزد، ایران
چکیده: (53 مشاهده)
طرحواره بدنی بهعنوان سازهای بنیادین در حوزههای علوم شناختی، روانشناسی و عصبروانشناسی، نقش کلیدی در تنظیم کنشهای حرکتی، ادراک فضایی و یکپارچگی بدن-ذهن ایفا میکند. برای فهم جامع و کاربردی از طرحواره بدنی، توسعه چارچوبی تلفیقی و میانرشتهای ضرورت دارد که بتواند ابعاد حسی-حرکتی، شناختی و پدیدارشناختی را در قالب مدلی منسجم ادغام نماید. در این راستا همپوشانی مفهومی میان طرحواره بدنی، تصویر بدنی و بازنمایی بدنی موجب ابهام نظری و پراکندگی مفهومی در ادبیات علمی شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نظاممند چالشهای مفهومی در مرزبندی میان سازههای مرتبط با شناخت بدنمند و بازشناسی زیرساختهای نظری و تجربی طرحواره بدنی است. این مطالعه با رویکرد مرور نظاممند و بر اساس دستورالعمل PRISMA طراحی شد. جستجوی منابع در پایگاههای اطلاعاتی تخصصی داخلی و بینالمللی در بازه زمانی 1971 تا 2025 (معادل 1382 تا 1404 شمسی) با استفاده از کلیدواژههای مرتبط با طرحواره بدنی انجام گرفت. از میان 64 مقاله اولیه، پس از اعمال معیارهای ورود و خروج، 10 مقاله شامل مطالعات تجربی و مروری برای تحلیل نهایی انتخاب گردید. در مجموع این مقالات نشان میدهند که طرحواره بدنی مفهومی ایستا یا صرفاً زیستی نیست، بلکه ساختاری پویاست که در تعامل مداوم میان بدن، محیط، تاریخچه فرهنگی-اجتماعی و تجربه زیسته شکل میگیرد و بهروز میشود. این روند نظری روشن میسازد که مرزبندی دقیق و تعریف نهایی از طرحواره بدنی نیازمند رویکردی چندسطحی و میانرشتهای است که پدیدارشناسی، نوروساینس، روانشناسی و علوم اجتماعی را همزمان دربر گیرد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1403/4/6 | ویرایش نهایی: 1404/5/2 | پذیرش: 1404/5/2 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1404/6/27
ارسال پیام به نویسنده مسئول