دوره 14، شماره 2 - ( 11-1398 )                   جلد 14 شماره 2 صفحات 72-61 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


1- کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی، واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران
2- استادیار گروه روان‌شناسی،واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران ، faeze.jahan@gmail.com
متن کامل [PDF 934 kb]   (2070 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (3509 مشاهده)
متن کامل:   (3004 مشاهده)
  مقدمه
یکی از آزارنده‌ترین و نامطلوب‌ترین صفات شخصیتی، سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت یا مثلث تاریک است که برای نخستین بار در سال 2002 از سوی پاولهاوس و ویلیامز (2002) مطرح شد. سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت؛ ماکیاولیانیسم[1]، خودشیفتگی[2] و جامعه‌ستیزی[3] هستند (پاولهاوس و ویلیامز، 2002). شخصیت ماکیاولیسم دارای ویژگی‌های ذیل است؛ سرد است و باورهای سرد دارد، یعنی عاطفه و همدلی کمی دارد، منفعت‌طلب است و از فریب‌کاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کند و برای رسیدن به اهداف معمولاً منفی خود برنامه‌ریزی می‌کند، اهداف او سودجویانه و مادی‌گرایانه است، مثلاً بر پول و قدرت متمرکز است و برای او نسبت به هر چیزی دارای اولویت است و برای منافع خود دیگران را نیز قربانی می‌کند چون به دنبال منفعت‌های شخصی است، جمع‌گرا و اجتماعی نیست، دوستان ضعیفی انتخاب می‌کند که قابلیت فریب‌خوری دارند، دیگران را با شرم‌ساری مواجه می‌کند (جونز، وبستر و اسمیت، 2009؛ پاولهاوس و ویلیامز، 2002؛ روتمن، 2012؛ جونز و ویسر، 2014؛ آبل و برور، 2014).
خودشیفتگی نیز یکی از ابعاد دیگر سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت است که توسط الیس در سال 1898 مطرح شد. این تیپ شخصیتی با میل به تجارب خودارتقایی در محیط‌های اجتماعی، نیاز شدید به تحسین و به رسمیت شناخته شدن و همچنین فقدان همدلی برای دیگران، خودمهم‌انگاری، خیال‌پردازی در مورد پیشرفت، نیاز شدید به دریافت تشویق علیرغم فقدان کارکرد اجتماعی و بین فردی مناسب، استثمار دیگران، پرخاشگری با دیگران و مطلوبیت پایین از ویژگی‌های این افراد است (مک‌لارن و بست، 2013؛ اگان، چان و شورتر، 2014). شخصیت جامعه‌ستیز ضلع دیگر سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت است که نخستین بار توسط کلکلی[4] در سال 1941 مطرح شد. شخصیت‌های جامعه‌ستیز ممکن است به‌راحتی قابل‌تشخیص نباشند و با نقابی بر شخصیت، با محیط سازگار باشند (هار، 2007). این تیپ شخصیتی دو شکل دارد. در شکل اولیه این شخصیت دارای نقص عاطفی ارثی است و با ویژگی‌هایی مانند خودخواهی، بی‌رحمی، فقدان عاطفه‌ی بین شخصی، جذابیت سطحی، ستمگری و استثمار دیگران مشخص می‌شود. در شکل ثانویه که نتیجه‌ی عواملی مانند طرد یا بدرفتاری والدین است، فرد دچار آشفتگی عاطفی است که با خصوصیاتی مثل سبک زندگی جامعه‌ستیز و خصومت همراه است (جونز و پالهاوس، 2017).
افراد جامعه‌ستیز با هنجارهای جامعه سر ستیز و ناسازگاری دارند، این ستیز به چهار شکل نمایان می­شود: 1- تکانش­گری، هیجان­خواهی و رفتار غیرمسئولانه، 2- رفتار فریب­کارانه، متقلبانه و بازی دادن دیگران، 3- بی­رحمی و فاقد عاطفه بودن 4- رفتارهای ضد­اجتماعی که با پرخاشگری و خشم رابطه‌ی زیادی دارد (جونز و پالهاوس، 2014؛ ویلیامز، پاولهاوس و هار، 2007؛ اسکملد، سیلور و لیلنفلد، 2008).با توجه به تاریک و نامطلوب بودن سه‌گانه‌های تاریک شخصیت، شناخت متغیرهای به‌وجودآورنده، افزاینده و یا کاهنده و تأثیرگذار بر این سه‌گانه‌های تاریک اهمیت دارد. خرد[5] یکی از متغیرهایی است که می‌توان ازجمله متغیرهای مؤثر باشد. مقبول‌ترین تعریف از خرد توسط آردلت که ابزار سنجش خرد نیز برگرفته ازنظر وی است، ارائه شده است.
آردلت (2002) خرد را ترکیبی از ویژگی‌های شخصیتی که شامل سه مؤلفه است معرفی می‌کند: 1- شناختی (توانایی درک موقعیت به‌طور کامل، آگاهی از جنبه‌های مثبت و منفی ماهیت انسان، آگاهی از ابهامات لاینفک زندگی)؛ 2- تأملی (توانایی و تمایل به بررسی پدیده‌ها از جنبه‌های مختلف و نبود فرافکنی - سرزنش دیگران به خاطر احساسات و موقعیت شخصی خود)، 3- عاطفی (همدلی و عشق‌ورزی و شفقت نسبت به دیگران، رفتارها و هیجان مثبت و نبود بی‌تفاوتی و هیجان‌های منفی نسبت به دیگران و حفظ روحیه‌ی مثبت در مواجهه با سختی‌ها).
با توجه به تعریف و توصیف نظریه‌پردازان و پژوهشگران از سازه خرد، می‌توان دریافت که سازه‌های تشکیل‌دهنده‌ی خرد، مخصوصاً عامل تأملی و عاطفی در تضاد با سه‌گانه‌های تاریک و منفی شخصیت هستند. به‌عنوان‌مثال کلیتون و بایرن (1980) بیان کرده­اند که سازه‌ی عاطفی با صلح‌جویی، فهیم و باگذشت بودن در ارتباط است، استرنبرگ (19۸۵) بیان می‌کند که سازه‌ی تأملی و شناختی با نگرانی برای دیگران، فهیم، گشاده‌رویی و منصف بودن در ارتباط است. جیسون و همکاران (2001) بیان کرده‌اند که سازه‌های خرد با شوخ‌طبعی، مهربانی و دلسوزی رابطه دارند، همچنین برخی پژوهش‌های ایرانی هم نشان داده‌اند سازه‌های خرد با خوش‌رویی، مردم‌دوستی، ارتباط مناسب با دیگران و عدم سوءاستفاده رابطه دارد (ملک محمدی و همکاران، 2014).
متغیر سرشت و منش[6] نیز می‌تواند بر نوع یا تیپ‌های شخصیت و ازجمله سه‌گانه‌های تاریک شخصیت اثرگذار باشد. سرشت و منش طبق نظر کلونینجر (۱۹۹۱) به‌عنوان نظریه‌پرداز این حوزه، هرکدام از این ابعاد خود دارای ابعاد سه‌گانه است که به نظر می‌رسد همانند سازه‌ی خرد با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت در تضاد باشد. بررسی سازه‌های تشکیل‌دهنده‌ی سرشت و منش این مسئله را نمایان می‌کند. منش دارای سه بُعد یا سازه است. سازه‌ی خودراهبری[7]؛ که در این حالت فرد خود را به‌عنوان یک فرد مستقل و دارای یکپارچگی، احترام و عزت، امید و رهبری، مؤثر و نافذ بودن می‌داند. سازه‌ی همکاری[8]؛ که در آن فرد خود را در مقام همکار و دلسوز دیگران و جامعه می‌داند، دارای رفتار اجتماعی و پخته، وجدان و متمایل به انجام امور خیر می‌بیند. سازه‌ی خودفراروی[9] که در آن فرد خود را به‌عنوان بخشی از جهان مطرح می‌کند که دارای ایمان مذهبی، صبر و متانت غیر مشروط است (کلونینجر و شوراکیک، 2005؛ کلونینجر، 2008؛ هورانوسکا، 2011).
کلونینجر همچنین بُعد سرشتی را نیز به‌عنوان یک کارکرد دیگر در انسان مطرح می‌کند که خود سه بُعد یا زیرسازه دارد که آن‌ها در تداوم یا بازداری رفتار انسان نقش بازی می‌کنند؛ سازه‌ی نوجویی[10] که افراد دارای این خصیصه به دنبال کسب پاداش و دوری از تنبیه، به محرک‌ها و تعاملات جدید پاسخ می‌دهند. سازه‌ی دوم آسیب پرهیزی[11] است که افراد در آن از تنبیه دوری می‌کنند یا در نبودن منفعت و پاداش در امور، بازداری رفتاری می‌کنند و نیز سازه‌ی سوم، پاداش وابستگی[12] است که افراد در آن تا مدت‌ها به رفتاری که با پاداش همراه بوده، حتی بعد از قطع آن پاسخ می‌دهند (کلونینجر، 1۹۹۱؛ کلونینجر، 2008). هر سه سازه‌ی منش واجد ویژگی‌هایی هستند که مشخصاً در تضاد با صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت است. احتمالاً در سرشت نیز ویژگی­هایی است که نحوه‌ی تعامل ما با جهان اطراف را معین می­کند که می­تواند با سه‌گانه‌های تاریک در ارتباط باشد.
پژوهش‌های انجام‌شده که می‌توان این ارتباط را تأیید کند، (ازجمله کلونینجر، 1991؛ شوراکیک و همکاران، 2002؛ کلونینجر و شوراکیک، 2005) در پژوهش‌های خود نشان داده‌اند ابعاد سرشت و مخصوصاً سازه‌های منش، همبستگی قوی با اختلال‌های شخصیت، همچون شخصیت ضداجتماعی دارند. کولواسکی، ورون و اسچرمر (2016) نیز در پژوهشی نشان داده‌اند که سه‌گانه‌های تاریک شخصیت با ابعاد نامطلوب شخصیت که ویژگی سرشتی یا منشی منفی دارند همچون اختلال‌های فکری و روانی همبستگی مثبت و با مطلوب بودن اجتماعی، همبستگی منفی دارد.
کافمن، یادن، هید و تسوکیما (2019) نیز در پژوهش خود نشان داده‌اند که برخی از ویژگی‌های سرشتی و منشی همچون اجتماعی بودن، خودخواهی (در مقابل همکاری)، رضایت از زندگی (مشابه خودراهبری)، سوءاستفاده از دیگران و تهاجمی بودن در ارتباط است. همچنین هادسون و همکاران (2018) نیز پژوهشی انجام دادند که در آن رابطه بین سه‌گانه‌های تاریک شخصیت را با برخی از سازه‌های دیگر همچون درستکاری و انسانیت[13] که سازه‌ی منش را در برمی‌گیرد تأیید می‌کند. داینیس و ورتیج (2018) نیز در پژوهشی مشابه این رابطه را تأیید کرده‌اند.
نوع عاطفه‌ی فرد یعنی مثبت و منفی بودن عاطفه نیز متغیری است که می‌تواند بر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت اثرگذار باشد و درعین‌حال از سرشت و منش و خرد فرد سرچشمه بگیرد. عاطفه را می‌توان بیان یا پاسخ هیجانی قابل‌مشاهده به موقعیت‌های مختلف دانست (گلدبرگ، 2006). عواطف دارای دو بُعد هستند. یکی  عاطفه‌ی منفی است. بدین معنی که شخص تا چه میزان احساس ناخرسندی و ناخوشایندی می‌کند. عاطفه‌ی منفی یک بُعد عمومی از یأس درونی و عدم اشتغال به کار لذت‌بخش است که به دنبال آن حالت‌های خُلقی اجتنابی از قبیل خشم، غم، تنفر، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت پدید می‌آید. بُعد عاطفی دوم، عاطفه‌ی مثبت است که حالتی از انرژی فعال، تمرکز زیاد و اشتغال به کار لذت‌بخش است. عاطفه‌ی مثبت دربرگیرنده‌ی طیف گسترده‌ای از حالت‌های خُلقی مثبت ازجمله شادی، احساس توانمندی، شور و شوق، تمایل، علاقه و اعتمادبه‌نفس است (واتسون، مککینی، هاوکینس و موریس، 1988).
طبق نظر هادسون و همکاران (2018) عاطفه بدان دلیل متأثر از خرد است که به‌صورت واکنش‌های در حال نوسان، به‌طور مداوم تحت تأثیر طرز تفکر و شناخت فرد، به‌عنوان رکن اصلی سازه‌ی خرد قرار دارد. پژوهش‌ها این رابطه را تأیید می‌کنند. امیری و سپهریان آذر (2016) در پژوهشی نشان داده‌اند ابرازگری هیجانی و عاطفه‌ی مثبت با سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت رابطه‌ی منفی و عاطفه‌ی منفی با سه‌گانه‌های تاریک رابطه‌ی مثبتی دارد. اگن، چان و شورتر (2014) نیز در پژوهشی نشان داده‌اند عاطفه‌ی منفی با شخصیت خودشیفته در ارتباط است. استین، فارلی، بلیک و موور (2007) نیز در پژوهشی رابطه بین شخصیت ماکیاولیسم را با عاطفه‌ی مثبت و منفی تأیید کرده است. والکر، دوبل و بیرنی[14] (2019) در پژوهشی نشان داده‌اند سه‌گانه‌های تاریک شخصیت با هوش اجتماعی رابطه دارد.
ترن و همکاران (2018) نیز در پژوهشی نشان داده‌اند سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت با عواطف منفی رابطه‌ی مثبت دارد. موریس و همکاران (2017) نیز در یک بررسی متاآنالیز، سه‌گانه‌های تاریک شخصیت را با عواطف مثبت و منفی دارای رابطه معرفی کرده‌اند. همچنین کویین[15] (2011) نشان داد که وقتی شرکت‌کنندگان در مورد تجربیاتی صحبت می‌کنند که در آن حکمت یا خردی را به دست آورده‌اند، عاطفه‌ی منفی را در روایت خود بیان می‌کنند. از سوی دیگر، هنگامی‌که از شرکت‌کنندگان خواسته شد تجربیات خود را که در آن‌ها از خرد استفاده می‌کردند فراخوانند، در روایت خود کلمات عاطفی مثبت بیشتری بیان کردند.
آردلت (2011) نیز در پژوهشی رابطه‌ی بین خرد و شادکامی (که سازه‌ی نزدیک به عاطفه‌ی مثبت است) را مثبت و معنادار نشان داده‌اند. زاچر و اسادیگنر (2018) نیز در پژوهش خود نشان داده‌اند بین خرد با بهزیستی روان‌شناختی[16] (که با عاطفه‌ی منفی رابطه‌ی منفی قوی و با عاطفه‌ی مثبت رابطه‌ی مثبت قوی دارد) همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین لی، استاجکویچ و چو (2011) در پژوهشی نشان داده‌اند ابعاد عاطفه‌ی مثبت با همکاری بین فردی (از مؤلفه‌های منش) رابطه‌ی مثبت دارد. دوسی (2018) نیز در پژوهش خود نشان داده است که عاطفه‌ی مثبت با خودفراروی (از مؤلفه‌های منش)، رضایت از زندگی و بهزیستی (از مصداق‌های خودراهبردی در متغیر سرشت) رابطه‌ی مثبت و با عاطفه‌ی منفی رابطه‌ی منفی دارد.
سه‌گانه‌های تاریک شخصیت یک متغیر نامطلوب شخصیتی محسوب می‌شود که وجود فراتر از نرمال آن در افراد، منجر به پیامدهای نامطلوب دیگر همچون جامعه‌ستیزی؛ بهره‌کشی از دیگران، اعمال زور و فشار بر دیگران، تحقیر دیگران و حتی منجر به جرم و جنایت و قتل می‌شود؛ بنابراین جستجوی متغیرهای تأثیرگذار بر آن اهمیت دارد. بررسی مبانی نظری و پیشینه‌ی پژوهشی نشان می‌دهد که این متغیر می‌تواند با متغیرهای خرد در انسان، ویژگی‌های سرشتی و منشی در انسان همبسته باشد. علاوه بر این ویژگی‌های منفی در سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت می‌تواند با عاطفه‌ی مثبت و منفی انسان همبسته باشد؛ اما شکاف‌های پژوهشی مهم، آن است که عمدتاً پیش‌بینی سه‌گانه‌های تاریک شخصیت بر اساس نشانگرهای کامل در غالب یک متغیر واحد (در متغیر خرد، سرشت و منش و عاطفه‌ی مثبت یا منفی) پیش‌بینی نشده است بلکه پژوهش‌های پیشین عمدتاً به بررسی رابطه‌ی سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت بر اساس نشانگرها یا متغیرهای نزدیک به آن نشانگرها و به‌طور مجزا پرداخته‌اند.
همچنین آنچه لزوم این پژوهش را بااهمیت‌تر می‌کند، پیش‌بینی سه‌گانه‌های تاریک شخصیت بر اساس متغیر خرد و سرشت و منش و نیز عاطفه‌ی مثبت و منفی است درحالی‌که عاطفه‌ی مثبت و منفی خود متأثر از خرد و سرشت و منش است؛ بنابراین در این پژوهش به پیش‌بینی سه‌گانه‌های تاریک شخصیت بر اساس متغیر خرد، سرشت و منش با نقش میانجی عاطفه‌ی مثبت و منفی پرداخته شده است تا تعیین گردد که رابطه‌ی سه‌گانه‌های تاریک شخصیت با 1) خرد، 2) سرشت و منش و 3) عاطفه‌ی مثبت و منفی چگونه است؟ همچنین رابطه‌ی 4- متغیر خرد به‌واسطه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی و 5- متغیر سرشت و منش به‌واسطه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت چگونه است؟
روش
طرح پژوهشی
ازآنجاکه این پژوهش با هدف برخورداری از نتایج یافته‌ها برای حل مسائل موجود به‌کار می‌رود، لذا نوع پژوهش ازنظر هدف، بنیادی است و چون این مطالعه به دنبال تدوین مدل علّی سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت بر اساس خرد و منش با میانجی‌گری عاطفه‌ی مثبت و منفی است ازاین‌رو این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و با توجه به اینکه دیدگاه‌ها و نظرات افراد مختلف مورد نظر است، لذا ماهیت پژوهش پیمایشی است. درنهایت طرح مطالعه از نوع همبستگی بر پایه‌ی مدل‌یابی بود.
شرکت‌کنندگان
جامعه‌ی آماری یا هدف این پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد تهران بودند که تعداد 532 نفر در آن شرکت داشتند. به‌منظور گزینش شرکت‌کنندگان ابتدا مجوز فعالیت در دانشگاه آزاد تهران (تهران مرکز و تهران جنوب) از مدیریت دانشگاه‌ها و واحد پژوهش دریافت شد. سپس بعد از موافقت و هماهنگی مرکز دانشگاهی و اعلام فراخوان در دانشکده‌های مربوط (پنج دانشکده) با توجه به ملاک‌های ورود و بیان اهداف پژوهش، 650 شرکت‌کننده اعلام آمادگی کرده که درنهایت 532 پرسشنامه‌ی کامل وارد فرایند تحلیل شدند.
ابزارهای سنجش
مقیاس سه‌گانه‌های تاریک شخصیت یا دوازده کثیف: دوازده کثیف )(DD در سال 2010 توسط جوناسون و وبستر ساخته شد. این مقیاس شامل 12 گویه است و هر بُعد از سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت (بُعد خودشیفتگی: سؤالات 1 تا 4، بُعد ماکیاولیانیسم: سؤالات 5 تا 8، بُعد ضداجتماعی: سؤالات 9 تا 12) را در اندازه‌های 7 درجه‌ای از (1 کاملاً مخالفم) تا (7 کاملاً موفقم) می‌سنجد. نمره‌ی بالا در این مقیاس نشان‌دهنده بالا بودن میزان ویژگی‌های سه‌گانه‌ی تاریک در فرد است و برعکس. در این مقیـاس هرکـدام از سه صفت تاریک شخصیت توسط 4 گویه سـنجیده شده و نمره‌ی افراد می‌تواند برای هر بُعد بین 4 تا 28 باشد (جوناسون، وبستر و اسمیت، 2009).
مقیاس سرشت و منش: پرسشنامه‌ی سرشت و منش توسط کلونینجر در سال 1987 ساخته شده و مشتمل بر 125 سؤال است. دارای مؤلفه‌های شش‌گانه‌ی نوجویی، آسیب پرهیزی، پاداش وابستگی، پشتکار، خودراهبری، همکاری و خودفراروی است. این مقیاس به‌صورت صحیح = 1 و غلط = صفر نمره‌گذاری می‌شود. بازه‌ی نمرات مؤلفه‌های سرشت بین صفر تا 60 و بازه‌ی نمرات مؤلفه‌های منش بین صفر تا 65 است. نمره‌ی 30 نقطه‌ی برش مؤلفه‌های سرشت و نمره‌ی 5/32 نقطه‌ی برش مؤلفه‌های منش می‌باشد.
مقیاس عاطفه‌ی مثبت و منفی: مقیاس عاطفه‌ی مثبت و منفی توسط واتسون، کلارک وتلگن در سال 1988 ساخته شد و یک ابزار خودسنجی 20 آیتمی است که برای ارزیابی ابعاد متمایز عاطفه‌ی مثبت و عاطفه‌ی منفی طراحی گردیده است. طبق نظر طراحان پیوستار بُعد عاطفه‌ی مثبت از حالت اشتیاق و فعال‌سازی تا تنبلی و سستی و بُعد عاطفه‌ی منفی از حالت آشفتگی و برانگیختگی آزارنده تا حالت متانت و آرامی قرار دارد. نمره‌گذاری یک مقیاس لیکرت 5 درجه‌­ای است.
مقیاس خرد: مقیاس سه‌بُعدی خرد توسط آردلت در سال 2013 ساخته شد که خرد را ترکیبی از ابعاد شناختی (14 آیتم)، تأملی (12 آیتم) و عاطفی (13 آیتم) تعریف می‌نماید. 24 آیتم با مقیاس لیکرت 5 نمره‌ای از «قطعاً در مورد من درست است» تا «برای من درست نیست» و 15 آیتم دیگر با مقیاس لیکرت 5 نمره‌ای از «به‌شدت موافقم» تا «به‌شدت مخالفم» نمره‌گذاری می‌شوند.
کد اخلاق
جهت طی مراحل اداری و گرفتن مجوز فعالیت در دانشگاه، مجــــوزی از دانشگاه آزاد اسلامـــــی واحــــد سمنان به شماره 12820705972012 دریافت شد.
روند اجرای پژوهش
با هماهنگی لازم با معاونت پژوهشی دانشگاه‌های آزاد تهران (مرکز و جنوب) و حراست دانشگاه، طی فراخوانی از طریق سایت و تابلوی اعلانات، علاقه‌مندان به شرکت در پژوهش دعوت شدند. از دانشجویان خواسته شد جهت دریافت پرسشنامه‌ها به محل مشاوره‌ی دانشگاه مراجعه و پس از دریافت توضیحات درنهایت دقت و صداقت به سؤالات پاسخ دهند. ضمن اینکه اطمینان داده شد که یافته‌های حاصل از این بررسی جهت انجام پژوهش دانشگاهی با حفظ کلیه‌ی اطلاعات شخصی صورت گرفته و هیچ تأثیری بر روال تحصیلی و موقعیت ایشان نداشته و در صورت لزوم در هر مرحله از فرایند پژوهش قادر به ترک و عدم پاسخگویی به پرسشنامه‌ها هستند.
نتایج
داده‌های این پژوهش در دو سطح توصیفی شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی، شاخص‌های گرایش مرکزی و پراکندگی وضعیت متغیرهای پژوهش و در سطح استنباطی با روش آماری تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شد. یافته‌ها نشان داد که 279 نفر (4/52 درصد) مرد و 253 نفر (6/47 درصد) زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن اعضای گروه نمونه 15/10 ± 42/31 بود. تعداد 228 نفر (8/42 درصد) مجرد، 257 نفر (3/48 درصد) متأهل و 25 نفر (6/4 درصد) مطلقه بودند. همچنین 22 نفر (1/4 درصد) وضعیت تأهل را گزارش نکردند. ازلحاظ تحصیلات اعضای گروه نمونه 244 نفر (7/45 درصد) دارای لیسانس، 248 نفر (8/43 درصد) دارای فوق­لیسانس و 24 نفر (5/4 درصد) دارای مدرک دکتری بودند. ازنظر وضعیت اشتغال 211 نفر (6/39 درصد) بیکار، 165 نفر (1/31 درصد) کارمند و156 نفر (3/29 درصد) دارای شغل آزاد بودند.
جدول 1 نشان می‌دهد که گروه نمونه‌ی پژوهش، میزان سه‌گانه‌های تاریک شخصیت کمّی را از خود گزارش کردند. یافته‌های توصیفی مربوط به متغیر سرشت و منش نشان می‌دهد که میزان این مؤلفه‌ها در شرکت‌کنندگان نسبتاً بالاتر از میانگین گزارش شده است. همچنین یافته‌های مربوط به متغیر عاطفه‌ی مثبت و منفی گویای آن است که شرکت­کنندگان میزان عاطفه‌ی مثبت خود را بالا و میزان عاطفه‌ی منفی کمتری را از خود گزارش کردند. درنهایت یافته‌های توصیفی مربوط به خرد نشان می‌دهد که شرکت­کنندگان پژوهش میزان مؤلفه‌های خرد در خود را بالاتر از میانگین گزارش کردند.
 

جدول 2 نشان می‌دهد که هر سه متغیر نشانگر، بر سازه‌ی مکنون سه‌گانه تاریک شخصیت بار شده‌اند و سهم معناداری در تشکیل این متغیر دارند (T>1.96). همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که هر دو متغیر نشانگرِ عاطفه‌ی مثبت (به‌صورت مثبت) و عاطفه‌ی منفی (به‌صورت منفی) به‌طور معناداری بر سازه‌ی مکنون عاطفه‌ی مثبت و منفی بار شده‌اند، بنابراین این دو متغیر نشانگر عاطفه‌ی مثبت و عاطفه‌ی منفی سهم معناداری در تشکیل متغیر عاطفه‌ی مثبت و منفی دارند؛ و نیز یافته‌ها نشان می‌دهد که هر سه متغیر نشانگر در متغیر خرد بر این سازه‌ی مکنون بار شده‌اند (T>1.96). همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که همه‌ی متغیرهای نشانگرِ سازه‌ی مکنونِ سرشت و منش بر این سازه‌ی مکنون بار می‌شوند (T>1.96).
 

جدول 3 نشان می‌دهد که اثر سه متغیر عاطفه‌ی مثبت و منفی، سرشت و منش و خرد بر متغیر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت منفی و معنادار است (T>1.96). در متغیر عاطفه‌ی منفی رابطه بین این متغیر با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت مثبت و معنادار است. متغیرهای سرشت و منش و خرد نیز بر عاطفه، اثرات ساختاری مثبت و معناداری دارند (T>1.96).
 

جدول 4 نشان می‌دهد که دو متغیر سرشت و منش و خرد به‌واسطه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی، اثرات منفی و معناداری بر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت دارند (T>1.96). همچنین اثر ساختاری کل سرشت و منش بر سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت و اثر ساختاری کل خرد بر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت (یعنی تجمیع اثرات غیرمستقیم و مستقیم) منفی و معنادار بود (T>1.96). اثر ساختاری کلِ سرشت و منش بر سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت بیشتر از اثر ساختاری کل خرد بود.
 

جدول 5 نشان می‌دهد که متغیر سرشت و منش بر هر سه بُعد متغیر سه‌گانه‌ی شخصیت، یعنی شخصیت خودشیفته، ماکیاولیسم و شخصیت ضداجتماعی اثر منفی و معناداری دارد (T<1.96). همچنین بر متغیرهای عاطفه‌ی مثبت نیز اثر منفی و معنادار و بر عاطفه‌ی منفی اثر مثبت و معنادار دارد (T<1.96).
 

جدول 6 نشان می‌دهد که متغیر خرد بر هر سه بُعد متغیر سه‌گانه شخصیت، یعنی شخصیت خودشیفته، ماکیاولیسم و شخصیت ضداجتماعی اثر منفی و معناداری دارد (T<1.96). همچنین بر متغیرهای عاطفه‌ی مثبت نیز اثر منفی و بر عاطفه‌ی منفی اثر مثبت و معنادار دارد (T<1.96). جدول 7 نشان می‌دهد که میزان 29/0 از واریانس متغیر شخصیت خودشیفته، میزان 22/0 از واریانس متغیر شخصیت ماکیاولیسم، میزان 24/0 از واریانس متغیر شخصیت ضداجتماعی، میزان 17/0- از متغیر عاطفه‌ی مثبت و میزان 20/0 از متغیر عاطفه‌ی منفی توسط متغیرهای مدل (سرشت و منش و متغیر خرد) پیش‌بینی و تبیین می‌شود. همچنین همه مقادیر معنادار می‌باشند (T>1.96).
 
بحث و نتیجه‌گیری
هدف این پژوهش پیش‌بینی سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت بر اساس خرد و منش با میانجی‌گری عاطفه‌ی مثبت و منفی بود. نتایج نشان داد عاطفه‌ی مثبت به‌طور مثبت و عاطفه‌ی منفی به‌طور منفی بر متغیر عاطفه بار شده‌اند و متغیر عاطفه‌ی مثبت و منفی با سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت رابطه‌ی معناداری دارد، لذا می‌توان گفت عاطفه‌ی مثبت اثر منفی و عاطفه‌ی منفی اثر مثبت و معناداری بر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت دارد. این نتیجه با نتایج پژوهش‌های امیری و سپهریان آذر (2016)، اگن، چان و شورتر (2014)، استین، فارلی، بلیک و موور (2007)، والکر، دوبل و بیرنی (2019)، ترن و همکاران (2018)، موریس و همکاران (2017)، کویین (2011) و زاچر و اسادیگنر (2018) که نشان دادند عاطفه‌ی مثبت و منفی یا سازه‌هایی که با این دو متغیر رابطه‌ی قوی دارند با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت رابطه‌ی معناداری دارند، همسو و هماهنگ بود.
در تبیین نتایج به‌دست‌آمده مبنی بر رابطه‌ی عاطفه با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت نظریات و پژوهش‌هایی وجود دارد. مالترر، گلاس و نومن (2008) بیان می‌کنند که افراد دارای شخصیت ضداجتماعی و ماکیاولیسم گرایش نزولی به عواطف و هیجان‌های خود دارند و هیجان‌های مثبت کمتری نشان می‌دهد و درعین‌حال هیجان‌های منفی همچون غرور و تنفر بیشتری را پردازش می‌کنند که احتمالاً پیرو کمبود هیجان مثبت و ازدیاد هیجان منفی و برای فرونشاندن آن، اقدامات ضداجتماعی دارند. در زمینه‌ی علّی، پژوهش علی، آموریم و چامورو پرموزیک (2009) نیز تأییدکننده است. آن‌ها در پژوهش خود نشان دادند که افراد دارای شخصیت ضداجتماعی با دیدن محرک‌های غمگین و غیر مطلوبشان، هیجان‌های منفی بیشتری نسبت به افراد با نمره‌ی ضداجتماعی کمتر نشان داده‌اند.
واتسون و موریس (1991) نیز بیان کرده‌اند که افراد خودشیفته نیز ازنظر هیجانی نسبت به دیگران بی‌تفاوت‌اند و مک‌کری و کاستا (1997) طی پژوهشی این موضوع را تأیید کرده‌اند. زاچر و اسادیگنر (2018) نیز بیان می‌کنند که افراد دارای شخصیت‌های سه‌گانه‌ی تاریک در پردازش هیجانی و عاطفی نیز مشکل دارند. همچنین در رابطه‌ی عاطفه‌ی مثبت و منفی با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت می‌توان به نظر پترید، پرزگونزالس و فورنهام (2017) و برانیک و همکاران (2009) و موریس و همکاران (2017) اشاره نمود. آن‌ها بیان می‌کنند که افراد با صفات تاریک شخصیت برای رسیدن به اهداف و خواسته‌هایشان دیگران را در نظر نمی‌گیرند و صرفا برای رسیدن به اهداف و امیال خود با دیگران تعامل می‌کنند که این مسئله با توانایی درک و تنظیم عواطف خود و دیگران در تضاد قرار دارد.
نتایج نشان داد که عاطفه‌ی مثبت و منفی همچنان که با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت رابطه دارد، درعین‌حال از متغیر خرد نیز تأثیر معناداری می‌پذیرد؛ و پیرو این نتیجه رابطه‌ی غیر مستقیم خرد با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت (با واسطه عاطفه‌ی مثبت و منفی) معنادار است. این نتیجه با نتایج پژوهش‌های کویین (2011)، زاچر و اسادیگنر (2018)، لی، استاجکویچ و چو (2011) و دوسی (2018) که هرکدام در پژوهش خود نشان داده‌اند، عواطف یا هیجان‌های مثبت با سازه‌ی خرد رابطه‌ی مثبت و عواطف یا هیجان‌های منفی رابطه معکوس دارد، همسو بود. در تبیین نتیجه‌ی به‌دست‌آمده می‌توان به نظر هادسون و همکاران (2018) اشاره نمود. آن‌ها بیان می‌کنند که عاطفه بدان دلیل با خرد رابطه دارد که به‌صورت واکنش‌های در حال نوسان، به‌طور مداوم تحت تأثیر طرز تفکر و شناخت فرد، به‌عنوان رکن اصلی سازه‌ی خرد قرار دارد. همچنین وبستر (2010) نیز بیان می‌کند افراد دارای خرد وابسته به ارزش‌های روان‌شناسی مثبت هستند و پیوسته دید مثبت و هیجان‌ها و عاطفه‌ی مثبت دارند و این یک انسجام هویتی مثبت در آن‌ها ایجاد می‌کند. همچنین در تبیین رابطه‌ی عاطفه با خرد نیز باید به نظر آردلت (2011) نیز اشاره نمود که وی به‌عنوان نظریه‌پرداز خرد، شاخص عاطفه را یکی از پایه های اساسی خرد می‌داند که دلالت بر وجود عواطف و احساسات مثبت و نداشتن عواطف منفی است.
نتایج پژوهش نشان داد که سرشت و منش نیز با سه‌گانه‌های تاریک شخصیت رابطه‌ی منفی و معناداری دارند. سازه‌ی خودراهبری، همکاری و خودفراروی و سازه‌ی نوجویی، آسیب‌پرهیزی و پاداش وابستگی به‌عنوان ابعاد منش بیشتر باشند، صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت کمتر خواهد بود و بالعکس. این نتایج با نتایج پژوهش‌های کلونینجر و همکاران (1993)؛ شوراکیک و همکاران (2002)؛ کلونینجر و شوراکیک (2005کولواسکی، ورون و اسچرمر (2016)، کافمن، یادن، هید و تسوکیما (2019)، هادسون و همکاران (2018) و داینیس و ورتیج (2018) نیز همسو است.
در تبیین نتایج به‌دست‌آمده می‌توان به تضاد و تقابل ویژگی‌های هرکدام از سازه‌های سرشت و منش اشاره نمود که به‌طور مشخصی در تضاد با سازه‌های سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت است. افراد دارای خودراهبری، دارای احترام و عزت، رهبری و نافذ بودن هستند که افراد دارای ویژگی‌های موجود در سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت به دلیل عدم مطلوبیت و محبوبیتشان در بین دیگران، احترام و عزت و نفوذ و رهبری کمی دارند. افراد دارای همکاری، خود را در مقام همکار و دلسوز دیگران و جامعه می‌دانند، دارای رفتار اجتماعی و پخته، وجدان و متمایل به انجام امور خیر می­بینند که مشخصاً این ویژگی­ها با شخصیت ماکیاولیسم و شخصیت ضداجتماعی تضاد و تقابل دارد. همچنین افراد دارای ویژگی خودفراروی نیز خود را به‌عنوان بخشی از جهان که دارای ایمان مذهبی، صبر و متانت غیر مشروط است، می‌دانند که این نیز در تضاد با شخصیت خودشیفته است. افراد دارای شخصیت خودشیفته فقدان همدلی با دیگران دارند، نیاز به دریافت تشویق دارند اما فقدان کارکرد اجتماعی و بین فردی مناسب نشان می­دهند و نیز پرخاشگر هستند که افراد دارای ویژگی خودفراروی فاقد این صفات محسوب می­شوند (کلونینجر و شوراکیک، 2005؛ کلونینجر، 2008؛ هورانوسکا، 2011؛ مکلارن و بست، 2013؛ آدامز، فلورل، بارتون و هارت، 2014؛ اگان، چان و شورت، 2014).
در سازه‌ی سرشت نیز سه بُعد وجود دارد که صفات آن‌ها با صفات سه‌گانه‌های تاریک شخصیت تضاد دارد و به این دلیل این متغیرها رابطه‌ی منفی نشان می‌دهند. افراد دارای نوجویی معمولاً به دنبال کسب پاداش و دوری از تنبیه هستند (کلونینجر، 1991؛ کلونینجر، 2008) که این ویژگی با ویژگی افراد دارای شخصیت‌های تاریک سه‌گانه در تقابل است. افراد نام‌برده به استثمار دیگران می‌پردازند، استفاده وسیله‌ای از دیگران می‌کنند، با دیگران همدلی و عاطفه نشان نمی‌دهند و نیز پرخاشگری با دیگران و مطلوبیت پایین از ویژگی‌های آنان است (آدامز، فلورل، بارتون و هارت، 2014؛ راسمن و کالر، 2013) که طبیعتاً افراد دارای این صفات مدام در معرض طرد، تنبیه مستقیم و غیر مستقیم و یا تنفر دیگران هستند؛ بنابراین افراد نوجو احتمالاً از بروز صفات سه‌گانه خودداری می‌کنند یا فاقد آن هستند زیرا نیاز اساسی آنان به تعلق، تحسین و پاداش اجتماعی نقض خواهد شد. همچنین در مؤلفه‌ی دوم سرشت نیز چنین است.
در آسیب‌پرهیزی نیز افراد از تنبیه دوری می‌کنند یا در نبودن منفعت و پاداش در امور، بازداری رفتاری می‌کنند که در صورت ظهور نشانگان سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت، خواسته‌های ویژگی سرشتی آسیب‌پرهیزی در آنان سرکوب خواهد شد. لذا می‌تواند با صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت رابطه‌ی منفی نشان دهد. همچنین سازه‌ی سوم، سرشتی نیز پاداش وابستگی است که افراد در آن تا مدت‌ها به رفتاری که با پاداش همراه بوده، حتی بعد از قطع آن پاسخ می‌دهند (کلونینجر، 1991؛ کلونینجر، 2008)؛ بنابراین شخصی که دارای صفات شدید و بارز سه‌گانه‌های تاریک شخصیت است نمی‌تواند منتظر پاداش و دارای رفتارهایی که پاداش از سوی دیگران دارد، دانست.
یکی دیگر از نتایج پژوهش آن بود که متغیر سرشت و منش با عاطفه‌ی مثبت و منفی رابطه‌ی مثبت و معناداری دارد. به‌واسطه‌ی این رابطه، رابطه‌ی غیر مستقیم سرشت و منش بر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت نیز معنادار بود. این نتیجه با نتیجه پژوهش کلونینجر (1991)، لی، استاجکویچ و چو (2011) و دوسی (2018) همسو بود. طبق نظر کلونینجر و شوراکیک (2005) ازجمله مؤلفه‌های سرشت، همکاری است. این افراد بردبار، مهران و دلسوز هستند، یعنی ویژگی‌های عاطفی مثبت نشان می‌دهند، بر خلاف آن‌ها افراد انفرادی هستند که واجد عاطفه‌ی منفی یا حداقل فاقد ویژگی‌های عاطفه‌ی مثبت می‌باشند. همچنین افراد خودراهبر را نیز می‌توان افراد خودتنظیم نامید، ویژگی بارز افراد خودراهبر تنظیم ابعاد وجود خود است. یکی از ابعاد وجودی انسان، بُعد عاطفی است. افراد خودراهبر تنظیم هیجان دارند، بنابراین آن‌ها قادرند عواطف خود را تنظیم، میزان عاطفه‌ی مثبت خود را افزایش و میزان عاطفه‌ی منفی خود را کاهش دهند یا کنترل کنند. همچنین افراد خودفراروی که در تعریف (کلونینجر و شوراکیک، 2005؛ کلونینجر، 2008) افراد دارای صبر، تحمل، متانت و ایمان شمرده می‌شوند را نیز می‌توان افراد تاب‌آور نامید، این افراد احتمالاً در تعاملات اجتماعی و رویدادهای زندگی که دارای بار عاطفی است، به دلیل ویژگی سرشتی خود، دارای دیدگاه و عاطفی مثبت خواهند بود و افراد غیر خودفراروی دیدگاهی منفی را پرورش می‌دهند و دارای عاطفه‌ی منفی خواهند شد (پنگ و همکاران، 2014).
ازجمله محدودیت‌های این پژوهش بررسی مدل پژوهشی بود که در آن سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت و سرشت و منش به‌عنوان ویژگی‌های شخصیتی پنداشته می‌شوند، هر چند در این پژوهش سه‌گانه‌های تاریک شخصیت، معلول متغیرهایی همچون سرشت و منش پنداشته شد، اما ممکن است این متغیرها رابطه‌ی دو سویه داشته باشند و نه علت و معلول، یا حتی هرکدام تحت تأثیر متغیرهای ثالث باشند. همچنین ممکن است جمع‌آوری داده‌های متغیر سه‌گانه‌های تاریک شخصیت (با توجه به منفی بودنشان) دچار سوگیری شده باشد. بنابراین پیشنهاد می‌شود مدل‌های علّی دیگر که در آن نقش متغیرهای سوم به‌عنوان متغیرهای برون‌زاد مطالعه شود نیز آزمایش گردد. همچنین پیشنهاد می‌شود جمع‌آوری داده‌هایی همچون سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت با ابزارهای دیگر یا از طرق دیگری همچون ارزیابی توسط افراد نزدیک به گروه نمونه یا بررسی افرادی که سه‌گانه‌های تاریک شخصیت برجسته دارند، همچون بزهکاران معروف یا جنایتکاران صورت گیرد. درنهایت پیشنهاد می‌شود جهت کاهش صفات سه‌گانه‌ی شخصیت، راهبردهای تنظیم هیجان جهت تنظیم عواطف مثبت و منفی برای تأثیر آن بر صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت، مخصوصاً به افرادی همچون بزهکاران آموزش داده شود. با توجه به نقش خرد در کاهش صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت، پیشنهاد می­شود راهبردهای خردورزی و کسب بینش، ازجمله ترغیب ژرف­اندیشی، دریافت حکمت و مصلحت در امور و وقایع، تا‌ب‌آوری و صبر به افراد دارای سه‌گانه‌ی شخصیت تاریک آموزش داده شود، یا از طریق تجربه و یادگیری جانشین، آنان را با بزرگ‌سالان و سالمندان دارای خرد هم‌نشین نمود، ترغیب به مطالعه زندگی‌نامه‌ها و سرگذشت‌ها نمود زیرا ازجمله ابزارهای تبلور خرد در افراد محسوب می‌شود. با توجه به نقش متغیر سرشت و منش بر کاهش صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت، پیشنهاد می‌شود تربیت تیمی برای افراد کم سن و سال، اجبار به کار تیمی و گره زدن منافع اشخاص دارای صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت در گروه به موفقیت گروه (با توجه به نقش سازه‌ی همکاری و پاداش وابستگی) انجام گیرد. همچنین آموزش تنظیم شناختی و هیجانی، به‌منظور افزایش خودراهبری و در جهت تأثیر بر صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت پیشنهاد می‌گردد. پرورش معنویت نیز به‌عنوان یک پایه‌ی اساسی در مؤلفه‌ی خودفراروی در جهت تأثیر بر صفات سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت، به خصوص برای افرادی که سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت برجسته دارند، همچون مجرمان و بزهکاران، پیشنهادی دیگر است.
 
قدردانی: پژوهشگران بر خود لازم می‌دانند که از کلیه‌ی دانشجویان دانشگاه‌های آزاد تهران مرکز و جنوب، مسئولان و معاونان محترم پژوهشی دانشگاه، مدیریت محترم دانشکده‌ها و مسئولان بخش مشاوره که در انجام این پژوهش مشارکت کردند، کمال تشکر و قدردانی را داشته باشند.
تعارض منافع: بر حسب مدارک، در این مقاله هیچ‌گونه تعارض منافع از سوی نویسندگان گزارش نشده است.
حامی مالی: این مقاله برگرفته از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد نویسنده‌ی اول مقاله است.
 
Reference
Abell, L., Brewer, G. (2014). Machiavellianism, self-monitoring, self-promotion and relational aggression on Facebook. J Comput Hum Behav, 36, 258–262. [DOI:10.1016/j.chb.2014.03.076]
Adams, J. M., Florell, D., Burton, K. A., Hart, W. (2014). Why do narcissists disregard social etiquette norms? A test of two explanations for why narcissism relates to offensive-language use. J Pers Indiv Differ, 58, 26–30. [DOI:10.1016/ j.paid.2013.09.027]
Ali, F., Amorim, IS., & Chamorro-Premuzic, T. (2009). Empathy deficits and trait emotional intelligence in psychopathy and Machiavellianism. Personality and individual differences, 47(7), 758-762. [DOI: 10.1016/j.paid.2009.06.016]
Amiri, S., & SepehrianAzar, F. (2016). The relationships of emotional expressiveness, positive affect, and negative affect with dark triad personality traits (Machiavellianism, narcissism, Psychopathy). EBNESINA, 18 (2), 11-18. [In Persian, 1395].
Ardelt, M. (2002). Wisdom as expert knowledge system: a critical review of a contemporary operationalization of an ancient concept. Hum Dev, 47, 257–85. [DOI:10.1159/000079154]
Ardelt, M. (2011). The measurement of wisdom: a commentary on Taylor, Bates, and Webster’s comparison of the SAWS and 3D-WS. Exp. Aging Res, 37, 241–255. [DOI:10.1080/0361073X.2011. 554509] [PMid:21424959]
Austin, E. J., Farrelly, D., Black, C., & Moore H. (2007). Emotional intelligence, Machiavellianism and emotional manipulation: Does EI have a dark side? Personality and individual differences, 43(1), 179-189. [DOI:10.1016/j.paid.2006.11. 019]
Brannick, MT., Wahi, M. M., Arce, M., Johnson, H. A., Nazian, S., & Goldin, SB. (2009). Comparison of trait and ability measures of emotional intelligence in medical students. Medical education, 43(11), 1062-1068. [DOI:10.1111/j.1365-2923.2009.034 30.x] [PMid:19874499]
Clayton, V., Birren, J. E. (1980). the development of wisdom across the life span: A re-examination of an ancient topic. In: Baltes PB, Brim OG. (Editors). Life-span development and behavior. New York: Academic Press.
Cloninger, C. R. (1991). Brain networks underlying personality development. In B. J. Carroll & J. E. Barrett (Eds.), Psychopathology and the brain (pp. 183-20). New York: Raven Press.
Cloninger, C. R. (2008). The Psychobiological Theory of Temperament and Character: Comment on Farmer and Goldberg. Psychological Assessment, 20 (3), 292-9. [DOI:10.1037/a0012933] [PMid: 18778165]
Cloninger, C. R., & Svrakic, D. M. (2005). Personality disorders. In B. J. Sadock. V. A. Sadock (Eds.), Comprehensive textbook of psychiatry (Eight Edition, (pp. 2063-2105). Philadelphia, Lippincott Williams & Wilkins.
Cloninger, C. R., Svrakic, D. M., & Przybeck, T. R. (1993). A Psychobiological model of temperament and character. Archives of General Psychiatry, 50, 975-990. [DOI:10.1001/archpsyc.1993.01820240 059008] [PMid:8250684]
Dinic, B., and Wertag, A. (2018). Effects of dark triad and HEXACO traits on reactive/proactive aggression: exploring the gender differences. Pers Individ Diff, 123, 44–49. [DOI:10.1016/j.paid. 2017.11.003]
Doosje, S. (2018). An Investigation of the Relationship between Self-Transcendence, Meaning in Life, and Life Satisfaction: A Cross-Sectional Study. Master Thesis in: Utrecht University.
Egan, V., Chan, S., & Shorter, G. W. (2014). The dark triad, happiness and subjective well-being. Personality and individual differences, 67, 17-22. [DOI:10.1016/j.paid.2014.01.004]
Ellis, H. (1898). Auto-erotism: A psychological study. The Alienist and Neurologist, 19, 260–299.
Goldberg, L. R. (2006). Doing it all bass-ackwards: The development of hierarchical factor structures from the top down. Journal of Research. in Personality, 40,347–358. https://doi.org/10.1016/j.jrp.2006.01.001.
Hare, R. D. (2007). Forty Years Aren’t Enough: Recollections, Prognostications, and Random Musings. Mahwah: Lawrence Erlbaum Associates Publishers.
Hodson, G., Book, A., Visser, B. A., Volk, A. A., Ashton, M. C., & Lee, K. (2018). Is the dark triad common factor distinct from low honesty-humility? J Res Pers, 73, 123–129. [DOI:10.1016/ j.jrp.2017.11.012]
Hornowska, E. (2011). Cloninger's Psychobiological Model of Personality and Strelau's Regulative Theory of Temperament – analysis of their associations in a Polish sample. Polish Psychological Bulletin, 42 (2), 71-80. [DOI:10. 2478/v10059-011-0011-0]
Jason, L. A., Reichler, A., King, C., Madsen, D., Camacho, J., & Marchese, W. (2001). The measurement of wisdom: A preliminary effort. J Commun Psychol, 29 (5), 585-98. [DOI:10.1002/ jcop.1037]
Jonason, P. K., Webster, G. W., Schmitt, D. P. (2009). The Dark Triad: Facilitating short-term mating in men. J Personality, 23, 5-18.
Jones, D.N., & Wisser. D. (2014). Differential infidelity patterns among the Dark Triad. J Pers Indiv Differ. 57, 20–24. [DOI:10.1016/j.paid.2013.09.007]
Jonason, P. K., Webster, G. W., & Schmitt, D. P. (2009). The Dark Triad: Facilitating short-term mating in men. J Personality, 23, 5-18. [DOI:10.1002/per.698]
Jones, D. N., & Paulhus, D. L. (2014). Introducing the Short Dark Triad (SD3): A brief measure of dark personality traits. Assessment, 21(1), 28–41.
[DOI: 10.1177/1073191113514105][PMid:24322012]
Jones, D. N., & Paulhus, D. L. (2017). Duplicity among the Dark Triad: Three faces of deceit. J of Personality and Social Psychology, 113(2), 329–342. [DOI: 10.1037/pspp0000139] [PMid: 28253006]
Kaufman, S. B., Yaden, D. B., Hyde, E., & Tsukayama, E. (2019). The Light vs. Dark Triad of Personality: Contrasting Two Very Different Profiles of Human Nature. Frontiers in Psychology. [DOI:10.3389/fpsyg.2019.00467] [PMid:30914993 PMCid:PMC6423069]
Kowalski, M. K., Vernon, P. A., & Schermer. (2016). The General Factor of Personality: The relationship between the Big One and the Dark Triad. Personality and Individual Differences, 88, 256-260. [DOI: 10.1016/j.paid.2015.09.028]
Lee, D., Stajkovic, S., & Cho. (2011). Interpersonal Trust and Emotion as Antecedents of Cooperation: Evidence from Korea. Journal of Applied Social Psychology, 41(7), 1603 - 1631. [DOI:10.1111/j. 1559-1816.2011.00776.x]
MacLaren, V. V., & Best, L.A. (2013). Disagreeable narcissism mediates an effect of BAS on addictive behaviors. J Pers Indiv Differ, 55, 101–105. [DOI: 10.1016/j.paid.2013.02.004]
Malek Mohammadi, H., Hashemi, A., Pilerud, ZH, Beige, Pezeshk, SH., & Sarrami, GhR. (2014). Qualitative and quantitative evaluation of the concept of reason is based on nonlinear analysis. Psychology of exceptional individuals, 4, 81-102.
Malterer, M. B., Glass, S. J., Newman, J. P. (2008). Psychopathy and trait emotional intelligence. Pers Individ Dif, 44(3), 735-745. [DOI: 10. 1016/ j. paid. 2007. 10. 007] [PMid : 18438451 PMCid : PMC2344134]
McCrae, R. R., & Costa, P. T. J. R. (1997). Personality trait structure as a human universal. The American psychologist, 52(5), 509-516. [DOI:10.1037/0003-066X.52.5.509] [PMid:9145021]
Muris, P., Merckelbach, H., Otgaar, H., & Meijer, E. (2017). The malevolent side of human nature: A meta-analysis and critical review of the literature on the dark triad (Narcissism, Machiavellianism, and Psychopathy). Perspectives on Psychological Science, 12(2), 183- 204. [DOI:10.1177/174569 1616666070] [PMid:28346115]
Noghabi, R., Jahan, F., Rashid. Kh., & Rezaei, A. (2015). Measure of wisdom in iran (introduce and validate3 scale). Quarterly of Educational Measurement, 6(22), 187-212. [In Persian, 1394]
Paulhus, D. L., & Williams, K. M. (2002). The Dark Triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy. J Res Pers, 36, 556-563. [DOI:10.1016/S0092-6566(02)00505-6]
Peng, L., Li, M., Zuo, X., Miao, Y., Chen, L., Yu, Y., Liu, B., & Wang, T. (2014). Application of the Pennsylvania resilience training program on medical Students. Personality and Individual Differences, 61–62. [DOI:10.1016/j.paid.2014.01.006]
Petrides, Kv., Pérez-González, JC., & Furnham, A. (2017). On the criterion and incremental validity of trait emotional intelligence. Cognition and emotion, 21(1), 26-55. [DOI:10.1080/026999306 01038912]
Quinn, A. (2011). In defense of wise emotions: the relation between emotion and wisdom in autobiographical memories. Master of Science: Department of Human Development and Family Studies.
Rauthmann, J. F. (2012). Towards multifaceted Machiavellianism: Content, factorial, and construct validity of a German Machiavellianism Scale. J Pers Indiv Differ, 52, 45–351. [DOI: 10.1016/j.paid.2011.10.038]
Rauthmann, J. F., & Kolar, G. P. (2013). Positioning the Dark Triad in the interpersonal circumplex: The friendly-dominant narcissist, hostilesubmissive Machiavellian, and hostile-dominant psychopath? J Pers Indiv Differ, 54, 622– 627. [DOI:10. 1016/j.paid.2012.11.021]
Schmeelk, K.M., Sylvers, P., & Lilienfeld, S.O. (2008). Trait correlates of relational aggression in a nonclinical sample: DSM-IV personality disorders and psychopathy. J Pers disord, 22, 269-283. [DOI:10.1521/pedi.2008.22.3.269] [PMid:18540799]
Sternberg, RJ. (1985). Implicit theories of intelligence, creativity, and wisdom. J Pers Social Psychol, 49, 607-27. [DOI:10.1037/0022-3514.49.3.607]
Svrakik, D. M., Draganic, S., Hill, K., Bayon, C., Przybeck, T. R., & Cloninger, C. R. (2002). Temperament, character and personiality disorders: Etiologic, diagnostic, treatment issues. Acta Psychiatrica Scandiavia, 106, 189-195. [DOI:10.1034/j.1600-0447.2002.02196.x] [PMid:12197856]
Tran, U. S., Bertl, B., Kossmeier, M., Pietschnig, J., Stieger, S., & Voracek, M. (2018). I'll teach you differences: Taxometric analysis of the Dark triad, trait sadism, and the Dark Core of personality. Personality and Individual Differences, 126, 19-24. [DOI:10.1016/j.paid.2018.01.015]
Walker, S. A., Double, KS., & Birney. (2019). the Complicated Relationship between the Dark Triad and Emotional Intelligence: A Systematic Review. https://www.researchgate.net/publication/ 332902040.
Watson, P., & Morris, RJ. (1991). Narcissism, empathy and social desirability. Personality and individual differences, 12(6), 575-579. [DOI:10.1016/0191-8869(91)90253-8]
Watson, P., McKinney, J., Hawkins, C., & Morris, RJ.  (1988). Assertiveness and narcissism. Psychotherapy: theory, research, practice and training, 25(1), 125-131. [DOI: 10.1037 / h0085308]
Webster, J. (2010). Wisdom and positive psychosocial values in young adulthood. Journal of Adult Development, 17, 70-80. [DOI:10.1007/s10804-009-9081-z]
Webster, J. (2010). Wisdom and positive psychosocial values in young adulthood. Journal of Adult Development, 17, 70-80.
Williams, K.M., Paulhus, D.L., Hare, R.D. (2007). Capturing the four-factor structure of psychopathy in college students via self-report. J Pers assess, 88, 205-219. [DOI:10.1080/00223890701268074] [PMid:17437385]
Zacher, H., & Staudinger, U. M. (2018). Wisdom and well-being. In E. Diener, S. Oishi, & L. Tay (Eds.), Handbook of well-being. Salt Lake City, UT: DEF Publishers.

[1] Machiavellianism
[2] Narcissism
[3] Psychopathy
[4] Checkley
[5] Wisdom
[6] temperament & character
[7] self-directedness
[8] cooperativeness
[9] self-transcendence
[10] novelty seeking
[11] harm avoidance
[12] reward dependence
[13] honesty-humility
[14] Walker, Double & Birney
[15] Quinn
[16] well-being
 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1398/3/5 | پذیرش: 1399/5/20 | انتشار: 1399/11/18

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به روانشناسی معاصر،دوفصلنامه انجمن روانشناسی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق