خودشیفتگی یک ساختار شخصیتی است که بر مبنای فرضیه پیوستاری طیفی است از نارسیسیسم ناسالم شروع می شود و به نارسیسیسم سالم و در نهایت ارزشی خود منتهی می شود. یافته های گذشته با پرسشنامه شخصیتی نارسیستیک در نمونه های ایرانی حکایت از همسانی درونی پایین این مقیاس کرده اند. در این پژوهش، نارسیسیسم با استفاده از مقیاس مارگولیس و توماس (1980) به صورت بین فرهنگی و با هدف بررسی تطبیقی ماهیت و عوامل فرهنگی مؤثر در آن بررسی شد. یافته ها نشان داده اند نخست، این مقیاس تنها عوامل آسیب شناختی نارسیسیسم را می سنجد . دوم، نارسیسیسم ناسالم دارای ساختار متفاوتی در دو جامعه ایران و آمریکا است. و سوم، فردگرایی در شکل دهی نارسیسیسم ناسالم در آمریکا، و نه در ایران مؤثر است، اما جمع گرایی در هر دو فرهنگ در کاهش نارسیسیسم ناسالم مؤثر است. در عین حال، ایرانیان نمرات بالاتری در نارسیسیسم ناسالم کسب کرده اند. یافته ها حکایت از ضرورت نظریه پردازی در خصوص عوامل و ماهیت متفاوت نارسیسیسم در فرهنگ ایران به نسبت غرب می کند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |